محمود در بیست و هفتم خرداد ماه 1333 در اصفهان در خانواده ای مذهبی متولد گشت. پدرش فضل الله، فروشنده بود و مادرش رضوان نام داشت. از همان اوان زندگی دل در گرو اسلام نهاد و خیلی زود راه خویش را شناخت. در دوران دبیرستان از جمع شاگردان خوب و فعال و مذهبی به شمار می آمد. ورودش به دانشگاه در سال 1351 در اوج سلطه مزدوران رژیم حرکت او را سرعتی دوچندان بخشید و محمود از همان بدو ورود به دانشگاه نشان داد که دانشجویی فعال و با هوش و استعداد در تمام زمینه ها می باشد. در یادگیری دروس دانشگاهی (در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف) کوشش و جدیت زیادی از خود نشان می داد. وی در ادامه فعالیتهای مذهبی اش در محیطی آکنده از فساد و تباهی به تعلیم زبان عربی همت گماشت و پس از مدتی با تلاش پی گیر خویش تا مرز روزنامه عربی خواندن پیش رفت. اوقات فراقت را به مطالعه می گذراند و اشتیاقی تحسین آمیز در مطالعه کتاب های مرجع اسلامی از قبیل قرآن، نهج البلاغه و سایر متون اسلامی و کار کردن بر روی کشف الآیات از خود نشان می داد. از سال سوم دانشگاه فعالیت های عملی وی چشم گیرتر شده و از این موقع تا آخر دانشگاه یکی از اعضای فعال شرکت تعاونی که زیر نظر دانشجویان مسلمان اداره می شد، به حساب می آمد. وی در شرکت تعاونی مسئول مطالعه و آوردن کتاب های مفید جهت دار اسلامی بود که الحق و الانصاف با تلاش شبانه روزی خویش به نحو احسن از عهده این مهم برآمد، به طوری که علاوه بر کتاب های موجود در بازار با تلاشی خستگی ناپذیز کتاب های ممنوعه و به اصطلاح قاچاق را بدون توجه به تمامی خطراتی که در پی داشت جهت مطالعه دانشجویان به دانشگاه می آورد.
اما روح پر خروش و ایمان بی تزلزل محمود آن چنان نبود که به این قناعت ورزد و در اوج اختناق ستم شاهی، شاهد تاراج و بر باد رفتن هستی و ایمان ملت مسلمان و مستضعف، به دست مشتی مزدور پست وابسته به اجنبی باشد؛ لذا ضمن شرکت در جلساتی که مخفیانه جهت برگزاری تظاهرات و اعتصابات برگزار می شد، مسئولیت های مختلفی در در برگزاری تظاهرات دانشجویی در دانشگاه به عهده می گرفت. وی در تظاهرات تاسوعا و عاشورا و همچنین در تظاهراتی به مناسبت ورود کارتر به ایران و دیگر تظاهرات خیابانی نیز نقش فعالیت داشت. در سال 57 در اوج مبارزه مردم مسلمان و قهرمان ایران در مقابل استکبارجهانی و مزدور دست نشانده داخلی اش، شاه جنایتکار، به دنبال فارغ التحصیلی ازدانشگاه به خدمت سربازی رفت و مدتی بعد که ندای امام را مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها از جان و دل لبیک گفت و به صف امت شهید پرور پیوست و همیشه جان بر کف، پیشاپیش در تظاهرات شرکت می کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از فعالیت در جهت انقلاب و خط امام باز نایستاد و از ابتدای تشکیل جهاد سازندگی وارد این نهاد شد و به کمک دیگر برادران به سازماندهی آن پرداخت و پس از مدتی به جهاد بندرعباس رفت و با اخلاص تمام و پی گیری مداوم و تلاش شبانه روزی به جهاد بندرعباس چهره ای تازه بخشید.
پس از تصویب لایحه واگذاری زمین در شورای انقلاب، به عنوان نماینده تام الاختیار جهاد سازندگی در ستاد مرکزی واگذاری زمین انتخاب گردید و تا زمان شهادت بانهایت تلاش و کوشش به خدمت در این ارگان انقلابی پرداخت. محمود پیرو اسلام فقاهت بود و عاشق امام و طرفدار سرسخت روحانیت آگاه و مبارز و همیشه در صحنه، تا بدانجا که در قبل از انقلاب سفرهای زیادی را به گوشه و کنار کشور خصوصا به مناطق سردشت و بانه و سنندج برای دیدار روحانیون در تبعید انجام داد و سعی داشت تا حدی که توان دارد با روحانیت مبارز در تماس باشد.
نگاه نافذ و سکوت عمیق و روحیه عارفانه شهید، از دنیای دیگری حکایت می کرد. دنیای ایمان و اخلاص و ایثار و عبودیت و بندگی معبود. در نماز چنان خاشعانه می ایستاد و در دعا چنان عاشقانه که آوایش تا اعماق وجود هر انسانی نفوذ می کرد. سرسختی تحسین آمیزی در رعایت و پیاده کردن معیار وضوابط اسلامی از خود نشان می داد و در این جهت تمام ناملایمات را یک تنه پذیرا میگشت. با چهره جذاب و اخلاق پسندیده و برخوردهای کریمانه و لبخندی آمیخته با رضای خدا و آرامشی عمیق، همه را تحت تاثیر قرار می داد. صبری بی حد و حصر و به وسعت دریاداشت و به معنی، و در تمام ابعاد کلمه صبور و مقاوم. سرسخت و استوار با متانتی که از ویژگی های خاص وی بود در مقابل هر نا حقی می ایستاد و می خروشید و تا اعاده حق از باطل، از پای نمی ایستاد. محمود مسلمانی متشرع و اصولی بود و همیشه سعی داشت ازغیبت و تهمت و بدگویی بپرهیزد. کارش برای رضای خدا بود و هیچ گونه نشانه ای از ریا در آن وجود نداشت و بدین جهت کارها و خدمات و زحماتش در راه به ثمر رسیدن انقلاب حتی برای خیلی از دوستانش نیز پوشیده ماند. او جانش را در طبق اخلاص نهاده و برای خدا به هر کاری دست می زد. او به وجه الهی کار نظر می کرد و او بر کارش شاهد و گواه بود. در ستاد مرکزی هیئت های هفت نفره به عنوان ستونی محکم و استوار، سرسخت و پایدار، در مقابل تمام مشکلات ایستادگی میکرد. گاه اتفاق می افتاد که یک تنه به عنوان تنها مسئول قانونی تمام مشکلات را به جان می خرید و با بینش ژرف و عمیق تا آنجا که در توان داشت مسائل را حل می کرد. شهید محمود نیلی در تهیه و تدوین طرح احیا و واگذاری اراضی مزروعی در مجلس شورای اسلامی نقش بسزایی داشت و یافته هایش را اعم از تجارب علمی و مطالعات اجتماعی- اسلامی در طبق اخلاص می گذاشت تا شاید محرکی برای پیشبرد انقلاب و پیاده کردن آرمان های اصیل اسلامی در جهت رفع ظلم وستم از طبقه محروم و مستضعف باشد. شعله عشق به شهادت در راه خدا همواره در وجود او زبانه می کشید و با حالتی خاص از جبهه ها صحبت می کرد. گاه می گفت همه چیزدر آنجا هست، در جبهه جنوب و غرب و بدین ترتیب بود که از کوچکترین فرصت تعطیلات عیداستفاده کرد و به جبهه، به دیار فتح شتافت؛ و در حالی که بیش از یک روز از مراسم عقدش نمی گذشت به حجله گاه عشق و شهادت وارد شد. در چهارم فروردین ماه 1361 در دشت عباس توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش موشک به شهادت رسید.