مهدی در سال 1334 به دنیا آمدید. او که در محیط پاک و مذهبی خانواده تربیت یافته بود هیچ گاه در زندگی و کار مبارزاتی خود هدف و رسالت مبارزه را که همان قرب الی الله بود، فراموش نکرد و با ایمانی که به هدف داشت از چیزی واهمه ای نداشت . او از مصادیق بارز حیات طیبه بود که در همان اوایل جوانی راه جهاد و مبارزه را در پیش گرفت و این راه را تا آخر با سرافرازی ادامه داد.
او از زخم خورده ها و دردمندان بود و از مستضعفان جامعه خوشش می آمد و خدمت به آن ها را افتخار می پنداشت. در اواخر دبیرستان که هم زمان با گسترش مبارزات ملت بر علیه طاغوت بود، در صحنه مبارزه حضوری فعال داشت و آن گاه که وارد دانشگاه شد، دانشگاه را سنگر مبارزاتی خود و یارانش قرار داد.
مهدی یکی از رهبران جنبش دانشجویی در دانشگاه اصفهان بود که نقش هدایت مبارزات دانشجویی در دانشگاه را به اتفاق دوستانش بر عهده داشت. او بود که صحنه دانشگاه اصفهان را به میدان جنگ دانشجویان با گارد تبدیل کرد و همواره ساواک و گارد از اقدامات او و یارانش در وحشت به سر میبردند. از اقدامات مبارزاتی شهید نیلفروش زاده بجز سازماندهی راهپیمایی ها و برگزاری جلسات و پخش اطلاعیه، اقدام جسورانه وی و یارانش در حمله به گارد شاه در سال 57 بود که موجب اخراج وی و دوستانش از دانشگاه شد.
اقدام شجاعانه مهدی در این زمینه موجب انفجار تفکرات مبارزاتی دیگر دانشجویان شد و این عمل بر شدت مبارزات دانشجویان دانشگاه اصفهان بر علیه دستگاه جهنمی شاه افزود. او قبل از انقلاب مخالف ساواک و گارد شاه بود و پس از پیروزی انقلاب دشمن سرسخت چپ گرایان و منافقان بود و در این راه آنی از فریاد زدن نایستاد و همواره روشنگر دیگران بود.
در آن روزها که حرکت های مارکسیستی و التقاطی و جو مسلط را در میان جوانان داشتند و چنان جذبه ای به راه انداخته بودند که زندگی دانشجوی انقلابی را در برابر اهداف موهوم خویش تحقیر می ساختند و اکثریت به سوی آن ها می رفتند. مهدیِ بزرگ با سعه ی صدر و بینش وسیع و سلطه بر نفسی که داشت انجذابی راه خویش را در پیش گرفت. او تشکیلاتی عمل می کرد اما عقیده داشت اولا نباید سیستم تشکیلاتی را به عنوان هدف دانست، ثانیا ولایت فقیه باید در جریان آن تحقق یابد.
یکی از چیزهایی که او به آن تاکید بسیار داشت، ابتکار و آزادی عمل بود که جنبش دانشجویی را در موضع فعال نگاه می داشت. او تظاهرات در محیط باز را توصیه می کرد اما با توجه به خصلت ایستای گارد و ملبس به لباس دانشجویی در محل خاص و از طرفی شکل پویا و پرجنب و جوش دانشجو اعتصاب در محیط بسته را درست نمی دانست بلکه می خواست ابتکار عمل در دست ما باشد. زمان برای اجرای عملیات در دست ما باشد تا زمان برای عملیات ضد شورش دشمن محدود شود و بستگی به سرعت عمل ما داشته باشد.
یکی از خصوصیات مهدی نظری بودن او بود. جوهر مهدی در درون خود تئوری بود از آن هایی بود که احتیاج به کتاب خواندن نداشت. می گفت: «کتاب خواندن و آموختن مهم است اما آموخته را به کار بستن خود نیز آموختن است و چه بسا مهم تر از اولی.» در برخورد با واقعیات تسلیم بود و به ذهنش اصالت نمی داد. مثلا برای نابودی رژیم به رفتن به کوه و مبارزه از آن طریق اشاره کرده بود اما همین که انقلاب آغاز شد با آن پیوند خورد و تسلیم واقیت انقلاب گردید.
شهید در دانشگاه یکی از طرف داران سرسخت خط امام بود و حفظ انقلاب و نظام را در طرفداری از خط اصیل امام و هماهنگی و همراهی با مردم مستضعف جامعه می دانست. او با پیروزی انقلاب و بسته شدن دانشگاه ها به صف جهادگران پیوست و مدتی عاشقانه به روستاییان و سیل زدگان یاری رساند. شهید نیلفروش زاده کمک به محرومان را عبادت می دانست زیرا خود را یکی از همین رنج دیدگان می دانست و برای همین بود که از آنان می گفت و برای آنان کار می کرد.
او با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد، و جبهه دانشگاهی بود که او همه چیز خود را در آ نجا یافت. او که مبارزه را لمس می کرد و جهاد را درک کرده بود، در پی آن بود تا زیباترین لحظه حیات خود را در معرکه نبرد به نمایش گذارد و آن گاه رسالت سوختنی خود را به انجام رساند و سرانجام آن هنگام فرا رسید.
غروب خونین شب اول محرم 1359 سرزمینی لاله گون شاهد نمایش زیباترین منظره عشق و ایثار در خود بود و همگان دیدند صحنه سوختن فرزندان خمینی را که چون شمع در مقابل تانک های دشمن ذوب شدند، اما پیشروی خصم را سد کردند. در آن غروب خون بار به هنگام دفع تک دشمن، مهدی در حالی که یکه و تنها به جنگ تانک ها رفته بود، پس از آ ن که با آر پی جی خود 2 دستگاه از تانک های دشمن را به هوا پرتاب کرد، با گلوله تانکی دیگر در خون خویشتن خفت و آنگاه چون پرنده ای که از آشیانه اش پرواز میکند، تا افق بی نهایت پر گشود و این چنین مردانه زیستن را در عمل به ظهور رساند.