مجيد پورمعراج در سال 1339 در خانواده مذهبي به دنيا آمد و از كودكي از هوش و استعداد سرشاري برخوردار بود. در دوران تحصيل هميشه حائز رتبه اول بود و علاقه زيادي به مطالعه داشت. شبها تا نيمه شب بيدار بود و مطالعه مي نمود. كنجكاوي خاصي داشت و اكثر وسايل برقي خانه را باز مي كرد و با سيستم آن آشنا مي شد. در خانه براي خود آزمايشگاه كوچكي درست كرده بود و بيشتر پول خود را صرف خريد كتاب و وسائل علمي مي نمود. در دبيرستان نيز در فعاليتهاي مذهبي شركت فعال داشت و در جريان انقلاب در تظاهرات و سخنراني ها شركت فعال مي نمود. با همكاري يكي از دبيران خويش هسته براي مبارزه با رژيم و افراد غير مذهبي تشكيل داده بودند. بعد ازا تمام تحصيلات دبيرستاني وارد دانشگاه شد. در انتخاب رشته دانشگاهي به دنبال رشته اي بود كه بتواند تا تحصيلات عاليه ادامه تحصيل دهد و به همين دليل رشته فيزيك را انتخاب نمود. در دانشگاه تهران به ادامه تحصيل پرداخت. با پيروزي انقلاب در انجمن اسلامي دانشگاه تهران به فعاليت پرداخت و در جلسات درسي استاد شهيد مطهري نيز شركت فعال مي نمود. همراه با دانشجويان پيرو خط امام به لانه جاسوسي آمريكا حمله نموده و آنجا را اشغال كردند.
بعد از تعطيلي دانشگاهها به اصفهان آمد و وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اصفهان شد و بعد از گذراندن مراحل آموزشي به غرب كشور اعزام گرديد. سپس به پايگاه منتظران شهادت در دارخوين اعزام شد. در جبهه هاي جنوب به فعاليت مشغول گشت. در اثر تركش خمپاره از ناحيه دست و پهلو مجروح گشت. و بدون اطلاع خانواده در بيمارستان بستري گشت. پس از بهبود نسبي به خانه بازگشت كه موجب تعجب و نگراني خانواده شد.
به مدت چهارماه تلاش نمود تا عصبهاي دستش را كه از كار افتاده بود دوباره فعال نمايد و بلافاصله بعد از بهبود به جبهه بازگشت. كه همزمان با اولين عمليات منظم در جبهه ها يعني عمليات فرمانده كل قوا، خميني روح خدا در جبهه دارخوين بود.
در اين عمليات با تير مستقيم دشمن در ناحيه قلب به شهادت رسيد. گلوله قرآن جيبي او را سوراخ كرده و وارد بدن او شده بود. چون اين منطقه به دست دشمن افتاده بود به مدت چهارماه جسد او در زير آتش دشمن بود كه با عمليات آزادسازي آبادان (شكست حصر آبادان) و پاكسازي منطقه از دست دشمنان پيكر پاك او به سوي زادگاهش بازگشت. در حدود يك سال بعد برادر بزرگش حسين پورمعراج نيز در عين خوش به شهادت رسيد.