شهید محسن پاینده اولین روز از خردادماه 1341 در یکی از خانوادههای متدین نجف آباد دیده به جهان گشود. وی ششمین فرزند خانوادهاش بود. دورۀ خوش کودکی را پشت سر گذاشت و وارد مدرسه شد. با استعداد و علاقۀ فراوان تحصیلات خود را ادامه داد. در راستای ادامۀ اهدافش به هنرستان طالقانی راه یافت و رشتۀ ساختمان را انتخاب کرد. واجبات دین را با عشق انجام میداد. با بلند شدن صدای اذان از گلدستههای مسجد برای اقامۀ نماز به آن مکان مقدس رهسپار میشد. وی اخلاق و رفتاری پسندیده داشت. به جز خواندن قرآن و عبادت پروردگار، با ایمان و مخلص بود و با افراد مؤمن رفت و آمد میکرد. با اوجگیری تظاهرات مردم علیه رژیم به همراه دیگر آزادیخواهان در این عرصه حضور داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری بسیج مدارس، به این ارگان پیوست. با شروع جنگ تحمیلی تصمیم گرفت عازم جبهۀ نبرد شود و برای پاسداری از ارزشهای ناب و مقدس اسلامی به پا خیزد. در این راه از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمیکرد.
پس از وارد شدن به لشکر8 نجف اشرف در گردان پیادۀ یاسر، مشغول به خدمت شد. مسئولیت وی در میدان نبرد معاونت گروهان بود به جز حضور در مناطق مختلف جنگی در عملیاتهای بیت المقدس، محرّم، والفجرمقدماتی و بدر حضور داشت. در این راه بارها و بارها مجروح شد؛ ولی بعد از بهبودی نسبی دوباره به همرزمانش ملحق میشد. با آمدن به مرخصی درسش را ادامه میداد، در این عرصه در دانشگاه قبول شد و در کنار جنگ دو سال هم در دانشگاه درس خواند. در جبهۀ نبرد با شجاعت و رشادت مردانه مبارزه کرد و از ناموس و کشورش پاسداری کرد. وقتی متوجه شد عملیات قادر در پیش است با دیگر دلاوران به حاجی عمران شتافت. سرانجام به تاریخ 20/6/1364 برای شناسایی منطقه رفت و از گردان آنها هیچ کس برنگشت. خانوادهاش سیزده سال جان فرسا را گذراندند تا اینکه تکههایی از پیکر پاکش از مناطق جنگی پیدا و به زادگاهش انتقال داده شد و چون لالهای در گلزار شهدای شهر نجفآباد آرام گرفت.