حسن شاخوسی در سال 1340 شمسی در یک خانواده مذهبی در آران متولد شد. وی از آغاز کودکی به همت خانواده خویش با دروس دینی آشنا شد و در سن شش سالگی پا به دبستان گذاشت و چون شاگردی درس خوان و فعال بود. چندین مرتبه در دوران دبستان به گرفتن جایزه نایل است و از شاگردان اول کلاس بود. پی از گذراندن دوران دبستان وارد مدرسه راهنمایی شد. به تحصیل علم و دانش بیشتر پرداخت. در این دوره بود که وی علاوه بر دروس کتاب های دینی و مذهبی نیز مطالعه می کرد و فعالیت درسی او در این دوره موجب شد که معلمین نسبت به ایشان علاقه ی زیاذی نشان دهند. سپس دوران دبیرستان را آغاز نمود و تحصیلا ت خود را در رشته اقتصاد ادامه داد. در این دوره بود که فعالیت سیاسی و مذهبیش به اوج خور رسید و به دستور رهبر کبیر انقلاب در تمامی تظاهرات و پخش اعلامیه های امام شرکت فعال و موثری داشته و همزمان با تحصیلاتش بود که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) به اوج و شکوفایی خود می رسیده است. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی شهید حسن موفق به اخذ دیپلم و در آزمون همگانی شرکت نمود و موفق به ادامه تحصیل در رشته ی جغرافیای انسانی در دانشگاه تربیت معلم تهران شد. وی در این مدت یکسالی که در دانشگاه حضور داشت، فغالیت زیادی در انجمن اسلامی داشت. شهید حسن شاخوسی از لحاظ اخلاق و رفتار بین دوستان خود الگو و نمونه بود و همین دلیل رفقای بسیاری داشت. او در بین دوستان جهت رفع مشکلات و اختلافات کوشا بود و به شعر و ادبیات علاقه فراوانی داشت. شهید حسن در اوایل پیروزی انقلاب جهت پاسداری از انقلاب اسلامی به شهر قم رفته و آموزش نظامی خود را به مدت یک ماه در مرکز سپاه پاسداران قم به اتمام رسانید و با شروع جنگ تحمیلی وظیفه خود را دانست که به جبهه برود و در بسیج سپاه آران ثبت نام کرد و از همین طریق جهت آموزش امدا و کمک پزشکی به تشکر 21 حمزه به تهران اعزام شد و در مدت یک ماهی که در تهران بود به علت استعداد فراوانی که در این کار از خود نشان داد به عنوان مربی جهت آموزش دیگر برادران خود انتخاب گردیده و بعد از طی یک ماه مربی گری به جبهه نبرد حق علیه باطل اعزام گردید. در حمله بیت المقدس در فتح خونین شهر شرکت فعال و موثر داشته و با فتح خونین شهر ماموریت سه ماهه او پایان یافته است و پس از یک ماه استراحت که هم زمان با ماه مبارک رمضان بود ایشان مجددا عازم جبهه های حق علیه باطل شد و این دفعه با گروه رزمی در خط مقدم حضور پیدا کرد . بعد از بیست روز که در پاسگاه زید دز خاک عراق بود، جهت استراحت به اهواز رفت. با چند نفر از همسنگرانش به کنار رود خانه کارون می رود و در موقع آب تنی در تاریخ 30/5/1361 جهت نجات و جلوگیری از غرق شدن یکی از برادران رزمنده خود نیز در آب غرق گردید و به لقاءالله پیوست.