احمد در اول دی ماه سال 1337 در اصفهان دیده و به جهان گشود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبیرستان هراتی به پایان رسانید و سپس با شرکت د رکنکور در رشته مهندسی عمران دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شد.
خیزش عظیم ملت ایران، برانگیخته شدن شعله های انقلاب شکوهمند اسلامی و دم مسیحیایی رهبر کبیر انقلاب، ایمان خالص و روح پاک احمد را به جوشش درآورد و آن چنان هیجان و حرکتی را در وی موجب گردید که از رمضان ۱۳۹۸ (تحصن و تظاهرات مردم اصفهان) تا محرم ۱۴۰۴ با شتابی عجیب و بهت آور ره ده ها ساله را به سرعت تمام پیمود و خود را به آن چنان اوجی از عظمت روحی و معنوی، تزکیه، تسلط بر نفس و تقوی رساند که تصور آن جز برای کسانی که از نزدیک او را می شناختند دشوار و ناممکن است. احمد، بسیار مودب، خوش برخورد، متواضع، مهربان و با محبت بود. همواره تبسم برلب داشت و عاشق قرآن و ولایت خاندان عصمت و طهارت و دعا و زیارت بود. در جهاد، بسیج، سپاه، کانون فرهنگی، انجمن اسلامی، حوزه های انتخاباتی، و... به عنوان راننده، بی سیم چی، رزمنده، مسؤول و هر نوع خدمتی که میسر گشت صادقانه همت گمارد و کار کرد. بیانی دلپذیر، خطی خوش، و توانی قابل در نقاشی داشت. مبتکر بود و در هر جا مسئولیتی برعهده می گرفت، همه وجود خویش را بر بهره وری از حداکثر سلیقه و پشتکار به کار می بست. نماز شب و تهجد، زیارت عاشورا و دعای فرج، صله ارحام و عیادت و عبادت و... همه و همه را در کنار هم می خواست و عمل می کرد.
در سال 1359 دوره آموزشی نظامی را به مدت یک ماه گذرانید و اولین بار در نوزدهم اسفند ماه سال 1360 از طریق سپاه پاسداران راهی جبهه گردید و افتخار شرکت در عملیات عظیم فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، محرم، والفجر1 و والفجر4 را به دست آورد. احمد در دوازدهم شهریور ماه 1361 ازدواج نمود که حاصل آن، تنها یادگارش، فاطمه است که سه ماه پس از شهادت پدر دیده به جهان گشود. هیچ بهانه و دلیل و مانعی اعم از پدر و مادر، درس و دانشگاه، یا زن و فرزند، او را از تعقیب هدف و انجام تکلیف و وظیفه اش باز نداشت و بالاخره در بیست و پنجمین سال زندگیش هنگامی که در جبهه ی مریوان و در عملیات پیروزمندانه والفجر چهار علیه مزدوران بعثی و صدامیان فریب خورده فریاد مظلومیت اسلام عزیز را لبیک می گفت در نیم روز جمعه بیست و نهم مهر ماه 1362 جانش را در راه قرآن و عترت نثار نمود.