شهید منوچهر ذبحی فرزند عباسعلی، در 13 بهمنماه 1337 در خانوادهای فقیر و مذهبی از دیار نجفآباد چشم به جهان گشود. ایشان دومین فرزند خانوادهاش بود که با پشت سرگذاشتن دوران پرشور کودکی برای طلب علم و فرزانگی پا به دبستان گذاشت. در این عرصه پلههای پیشرفت و ترقی را یکی پس از دیگری پشت سرگذاشت تا اینکه به دبیرستان دهقان راه یافت.
در کنار درس خواندن کار میکرد تا هزینۀ تحصیل خود را فراهم آورد. با کوشش زیاد و پیگیریهای فراوان توانست راهی تربیتمعلم شهید باهنر شود. در مواقع بیکاری به یاری پدر و مادرش میشتافت تا باری از دوش آنها بردارد. الگو و نمونهای ستودنی برای اطرافیان خود بهشمار میرفت. عاشقانه خدا را دوست داشت و فرایض دینی را با عشق انجام میداد. به والدین خود احترام میگذاشت و چون برادری متعهد، دلسوز خواهرش بود. اگر فرصتی به دست میآورد، کتب مختلف دینی، مذهبی و علمی مطالعه میکرد و در اختیار دیگران نیز قرار میداد. بهجز حضور در مساجد با فرارسیدن ایام سوگواری بزرگان دین، در تکیهها و مجالس عزاداری حاضر میشد. از ویژگیهای بارز اخلاقی این بزرگوار میتوان به منظم بودن و صبوریاش اشاره نمود. در دل تاریکی با خواندن نماز شب به دور از چشم دیگران با معبودش نجوا میکرد.
در دوران بیداری ملت ایران پابهپای دیگر غیورمردان وطن در راهپیمایی و تظاهرات شرکت میکرد و با تمام وجود شعار «مرگ بر شاه» را سر میداد. زمانیکه خانۀ دکتر ایزدی را آتش زدند، ایشان هم برای کمک درنگ نکرد. پس از انقلاب شکوهمند اسلامی در تعاونی مشغول به کار شد تا از جانب دولت خدمتگذار، سهمیۀ مردم ستمدیده را به آنها تحول دهد و یاریرس مُسنترها بود. وقتی دشمن بعثی به خاک کشورمان یورش آورد و امام فرمودند: «سنگرها را خالی نگذارید.» خود را به مناطق جنگی رسانید. برای حضور در عملیات فتح المبین با لشکر 8 نجف اشرف در گردان پیاده به عنوان تک تیرانداز به رقابیۀ خوزستان اعزام شد. جزء اولین کسانی بود که برای تخریب مین داوطلب شد و بر اثر انفجار آن در تاریخ 2/1/1361 به درجۀ رفیع شهادت نائل آمد.