حميدرضا دهقان كليشادي
نام پدر : نصراله
دانشگاه : دانشگاه تهران
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : ادبيات فارسي
مكان تولد : کلیشاد-فلاورجان (اصفهان)
تاريخ تولد : 1339/06/15
تاريخ شهادت : 1365/11/03
سمت : فرمانده گروهان
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5

در تاریخ 15 شهریور سال 1339 در کلیشاد اصفهان متولد گردید و پس از سپری کردن دوران طفولیت وارد دبستان گردید و دوران ابتدایی را در دبستان کلیشاد به پایان رسانید و وارد مدرسه ی راهنمایی شد و پس از گذراندن دوره با موفقیت به دبیرستان راه یافت و این دوره را در دبیرستان فلاورجان به پایان رسانیده. سال های آخر دبیرستان مصادف شده بود با اوج گیری انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که فعالانه در آن شرکت نمود و برای پیروزی آن کوشش و تلاش زیاد نمود. در سال 1358 موفق به اخذ دیپلم در رشته ی فرهنگ و ادب گردید. در اوایل سال 59 به خدمت مقدس سربازی درآمد و پس از طی دوره ی آموزش در ژاندارمری وقت مامور به خدمت در ژاندارمری یزد گردید. مدت کوتاهی از شروع خدمت او گذشته بود که در 31 شهریور ماه 59 جنگ تحمیلی شروع و میهن اسلامی ایران مورد تهاجم دشمن قرار گرفت. شهید در مهرماه 59 داوطلبانه به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و به شهرستان آبادان رفت و مدت سه ماه همراه دیگر رزمندگان از این شهر دفاع نموده. پس از مراجعت این ماموریت مجددا داوطلب خدمت در جبهه شد و او را به آبدانان اعزام نمودند. مدت چند ماهی را در آن منطقه در نبرد با دشمن بود. با بازگشت او از جبهه مشغول ادامه ی خدمت سربازی در ژاندارمری محل گردید و خدمت را به پایان رسانید.

پس از پایان خدمت نظام عضو بسیج کلیشاد گردید و به جبهه ها نبرد حق علیه باطل ولی با کسوت بسیجی اعزام شد. در عملیات رمضان از ناحیه زانو مجروح گردید و مدتی در بیمارستان مجروح گردید تا بهبود یافت. پس از بهبودی مجددا به جبهه های دفاع حق روانه گردید و در عملیات محرم شرکت کرد و به شدت مجروح گردید، مدتی در بیمارستان بستری بود که منجر به قطع عصب انگشتان دست راستش او گردید. پس از مدتی بار دیگر عازم جبهه گردید و با شرکت در عملیات والفجر4 مورد اصابت تیر مستقیم قرار گرفت و به شدت مجروح شد و او را به سقز اعزام کردند. دراین محل یکی از همشهریان که او را می بیند برایش کمپوتی باز می کند. او از گرفتن امتناع میکند و می گوید: «باید برای همه مجروحین این کار را بکنی همه ی این ها مثل من هستند.»

پس از مداوای اولیه او را به بیمارستانی دراصفهان انتقال دادند. مدتی در بیمارستان بود تا معالجه گردید و عصب پای او را قطع کردند و منجر به معلولیت پا شد. پس از چند ماهی در بیمارستان شهدای تهران جهت ترمیم اعصاب دست و پا بستری گردید. مدتی پس از بستری بودن متوجه می شود که عمل جراحی را عمدا به تاخیر می اندازند که البته به سفارش یکی از پزشکان بود، می گوید :«من اینجا آمده ام که زودتر معالجه شوم و به جبهه بروم.»

پس از معالجه و ترک بیمارستان که البته بهبودی کامل پیدا نکرد در اسفند ماه 63 با همان حال برای چندمین بار به جبهه اعزام شد که عملیات بدر شروع و شهید دهقان در این عملیات شرکت و از ناحیه سینه مجروح گردید و مجددا به بیمارستان و معالجه تا بهبودی پیدا نمود.

در سال 64 با شرکت در آزمون سراسری دانشگاهها موفق به ورود به دانشگاه تربیت معلم تهران در رشته ادبیات فارسی گردید و مشغول به تحصیل شد. پس از گذراندن ترم اول دانشگاه مجددا به جبهه رفت و پس از پایان ماموریت به اصفهان مراجعت نمود و در سازمان تامین اجتماعی فلاورجان مشغول به کار گردید. حدود دو ماه از شروع به کار او نگذشته بود که مجددا در شهریور ماه 65 به جبهه ها شتافت و در جبهه ها ماند. ضمنا به گفته همرزمانشان هربار که به جبهه ها می رفت در یک گردان خدمت نمی کرد تا ناشناخته بماند. در زمستان 65 با شروع عملیات کربلای 4 در این عملیات شرکت و مجددا با اصابت تیر به ران او مجروح می گردد که این بار در همان جا مداوا می شود.

با شروع عملیات کربلای 5 در تاریخ 65/10/19 در عملیات مذکور شرکت نموده و در تاریخ 65/11/3 در منطقه شلمچه شهید و مفقود می گردد. تا این تاریخ خانواده او حتی از محل خدمت و نام گردان او بی خبر بودند و به دلیل اینکه هیچ گاه یک کلمه از جبهه تعریف نمی کرد و موقعی که مادرش به او می گوید چقدر جبهه می روی می گوید: «تا زمانی که به کربلا برسیم، مگر نمی خواهی کربلا بروی.» بدن او به مدت 16 ماه مفقود بود تا سرانجام در تاریخ 67/03/03 بدن مطهرش پیدا و شناسایی می گردد و در گلستان شهدا کلیشا و در کنار برادر شهیدش حجت الاسلام حاج شیخ محمدجواد دهقان که در سال 66 در مکه به شهادت رسیده بود به خاک سپرده می شود.



نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.