در روز سوم محرم سال 1333 در یک خانواده کارگری و مسلمان دو کودک به نام های احمد و محمود به دنیا آمدند که یکی از این نوگلان به نام محمود از دنیا رفت. بعد از فوت محمود توجه بیشتری به احمد می شد و همه نسبت به او محبت بیشتری داشتند. در دوران دبیرستان با حوزه علمیه قم در تماس بود که مجله ماهان مکتب اسلام را دریافت می کرد. اکثر شب های جمعه در گلستان شهدا به دعای کمیل و در صبح جمعه به دعای ندبه می رفت و در بعضی مواقع که نماز جمعه برپا می شد شرکت می کرد.
پس از اخذ دیپلم به خدمت سربازی رفت که باز هم در این مدت در حین انجام وظیفه در محیطی که مرکز حکومت بود و می توان گفت قلب رژیم بود، پادگان سلطنت آباد شاهنشاهی، فرایض مذهبی خود را فراموش نمی کرد. در خاطرات شهید آمده که چون دیشب من نگهبان بودم، امروز به بازدید نگهبانی رفتم، پس از بازگشت به مسجد رفتم، دعای ندبه و زیارت عاشورا خواندم و سپس به گروهان برگشتم. پس از صرف ناهار و شنیدن اخبار تلویزیون به شامگاه رفتم و بعد از بازگشت از خیابان نظافت کرده و دوباره به مسجد رفتم و دعای سمات و قرآن خواندم و برگشتم.
در سال 1355 خدمت سربازی را به پایان رساند و حدود 8 ماه در ذوب آهن اصفهان مشغول به کار شد و در همین اثنا خود را آماده می کرد برای هجرتی بزرگ که خود سرآغاز و سرفصلی دیگر در زندگی این شهید عزیز می باشد.
در سال 1356 عازم آمریکا شد. تا اینکه محیط باز و وسیعی داشته باشد برای فعالیت و همچنین ادامه تحصیل و تخصص گرفتن در رشته ای که هرچه بیشتر بتواند به جامعه اسلامی و مردم مسلمان میهن خود خدمت کند. او در اولین روزهای ورودش به امریکا، با برادران و خواهران انجمن اسلامی آشنایی پیدا کرد و در کنار آنان شروع به فعالیت نمود. وی در مدت یک سال و 8 ماهی که در آن جا بود، خدمات ارزنده ای که زبانزد دیگر دوستان بود انجام داده است. از جمله ایجاد بانک اسلامی و قرض الحسنه.
در زمانی که روابط پستی ایران و امریکا مختل شده بود، خواهران و برادران دچار کم پولی و بی پولی شده بودند با ایجاد این بانک احتیاجات مالی و پولی دیگران را برآورده می کرد و آن ها را از دست تنگی نجات می بخشید و با توجه به روحیه مذهبی که در وجود این شهید بود، پیشنهاد کرده بود از گوشتی که ذبح اسلامی شده استفاده کنیم. وی با توجه به مسائل ریز مذهبی و اصول اسلامی در آن شرایط و مکان در بین دوستان به شیخ احمد معروف شده بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 58 به ایران عزیمت کرد و با تماس با دانشگاه اصفهان و تحقیق از فعالیت های او در خارج از کشور و دیگر مسائل و هم چنین با کمک چند تن از استادان متعهد او را در دانشگاه اصفهان قبول کردند. در بدو ورود به ایران در جهاد فعالیت می کرد تا این که دانشگاه ها باز شد و به سنگر علم و دانش قدم گذاشت. در همان زمان باز دست از فعالیت نکشید و روزهای پنج شنبه و جمعه توسط جهاد دانشگاهی به روستاهای دور افتاده می رفت و به آنان کمک می رساند و یا احتیاجات آنان را به کمک دیگر افراد برطرف می کرد و هم چنین کلاسی برای خواهران و برادران مذهبی خود بنا به درخواست خودشان در مسجد شیخ یزدی اصفهان برپا داشته بود. در زمان دانشجویی خود وارد سپاه شد و از طریق سپاه کرمان عضو شد و چند ماهی در آن جا در قسمت تبلیغات سپاه کرمان خدمت گزاری کرد که در همین اثنا در مناطق سیستان و بلوچستان در رابطه با خوانین و قاچاقچیان مبارزات شدیدی داشته بود. در ضمن زمانی که در دانشگاه درس می خواند در روستاهایی هم چون بروجن شهرکرد و حوالی آن و حتی فریدن در مناطق و ناحیه های مختلفش مشغول به کار بود. او در رابطه با انقلاب فرهنگی دانشگاه نقش فعالی داشت و در آن زمان حتی شب هایی بود که به خانه نمی آمد و پاسداری از حرمت مقدس دانشگاه می کرد و بعد از تعطیلی آن فعالیت خود را بیشتر در سپاه متوجه کرد.
در مهر ماه 1359 کلاس درس ایدئولوژی خود در مسجد شیخ یزدی را تعطیل کرد و روانه جبهه شد و در جبهه حدود 9- 10 ماهی فعالیت کرد و خالصانه برای خدا خدمت کرد و حتی در سمت هایی خدمت می کرد که دوستان نزدیکش هم از او خبر نداشتند. هر گاه از او پرسیده می شد در سپاه چه کار می کنی؟ می گفت من هم چون دیگر برادران یک پاسدار ساده هستم که از بیت المال این امت استفاده می کنم. او حتی پولی که از سپاه می گرفت در حد احتیاج برمی داشت و بقیه را به حساب جنگ می ریخت.
در این چندین ماهی که در جبهه ها می جنگید، با لحظات پرخطری روبرو می شد ولی خواست خدا قرار نمی گرفت که او شهید شود، چرا که بنا بر گفته های خودش و نقل قول از دوستانش هنگامی می شد که تا مرز شهادت پبش می رفتیم و در لحظاتی حساس و پرخطر واقع می شدیم ولی با امدادهای غیبی و یاوری های خدا نجات پیدا می کردیم. تا این که روز موعود فرا رسید و او در حمله بستان که منجر به آزاد سازی بیش از 70 روستا و قصبه شد در سمت فرماندهی یکی از محورهای عملیاتی طریق القدس و نماینده شورای عالی دفاع در جنوب به لقائ ا... پیوست و در تاریخ 15/9/1360 در ضدحمله دشمن به ملکوت اعلی شتافت.