شهید میر شکور راثی نظام در سال 1346 در محله محمدیه اردبیل زاده شد.او در علوم قرآنی و تجوید از اساتید مجّرب اردبیل بود آن شهید در دوران کودکی قرآن کریم را از خانواده سادات و پدر روحانی و سید و مداح اهل عصمت و طهارت فرا گرفت . شهید از اوان کودکی هم به مراسم مذهبی که غالباً در مساجد از محله مسجد محمدیه انجام می گرفت علاقه داشت و هر جا کلاس های اصول عقاید تشکیل می شد شرکت می کرد. او بهتر می دانست که قرآن کریم انسان ها را از تاریکی ها به جانب روشنایی می کشاند و ذکر نام حق بر دل ها آرامش می افشاند و راه سعادت را به آنان نشان می دهد . در تاریخ بشر هیچ کتابی همانند قرآن کریم اعتبار جاودان نداشته است به همین خاطر به تدریس قرآن عشق می ورزید و حتی قبل ازاتمام دوره ی دبیرستان در انجمن های مساجد و محلات به تدریس قرآن کریم و علوم دینی می پرداخت .او که تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدارس اردبیل به پایان رسانیده بود در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته دبیری الهیات قبول شده ،ادامه تحصیل داد . شهید میر شکور راثی نظام غالباً کتب علمی فلسفی مطالعه می کرد وآثار شهید مطهری و علامه محمد تقی جعفری را می خواند و دیگران را به مطالعه دعوت می کرد و می گفت اگر به خاطر خدا یک حرف به کسی بیاموزید بدون تردید خداوند در دنیا و آخرت آن را بدون پاداش نخواهد گذاشت .شهید شاگرد خصوصی استاد سید حسن عاملی بود و در همه جلسات عمومی و خصوصی وی نیز حاضر می شد و پا به پای سخنرانی های او خود سازی می کرد او خود عاشق امام عصر (عج) بود و ظهورش را پیوسته از درگاه حق طلب می کرد و در آیینه ی دل هر کسی تصویری از شوق مهدی را مشاهده می کرد به او هم عشق می ورزید . به راستی دوست داشت که محیط زندگی انسان ها به دور از گرد و غبار ریا باشد و در کنار هم با صداقت و پاکی زندگی کنند . خود در این راه از صمیم جان می کوشید و کلاس های عقیدتی تشکیل می داد و اوقات فراغت خویش را برای تهیه جزوه های اصول عقاید صرف می کرد که جوانان با اصول عقاید اسلامی آشنا باشند و دل هایشان مملو از شوق دیدار امام عصر باشد و به سوی مکاتب غیر الهی گرایش پیدا نکنند برای تشکیل این کلاس ها خود به مساجد و پایگاه ها می رفت . او واقعاً به هدایت جوانان به جانب صراط مستقیم علاقه داشت و در این راه صرفاً رضای خداوند را در نظر می گرفت،دوست داشت همه مردم حق جو و حق گو باشند و عطر دل انگیز ولایت همه جا را معطر کند و نسیم جان نواز محبت حضرت مهدی (عج) در فضای زندگی مردم احساس شود و نهایتاً شهادت از آرزوهای دیرین این شهید بود.از نظر خصوصیات اخلاقی جوانی محجوب و سر به زیری بود و همیشه تبسمی پاک و مقدس در برخورد اولیه در چهره اش مشاهده می شد به طوری که هر کس و هر شخصیتی در مقابل او به عظمت روحش پی می برد و تا زمانی که پدرمان اجازه رفتن به جبهه نداده بود با آنکه آرزوی رفتن به جبهه در وجودش زبانه می کشید نرفت.وقتی که اصرار می کردیم که دانشگاه و درست را رها نکن می گفت جبهه دانشگاه من است و شهادت پایان نامه من .او در همه صحنه ها حاضر و گوش به فرمان امام امت (ره) بود و در جبهه تک تیر انداز گردان قاسم و عضو گروه تخریب و در پشت جبهه معلم قرآن بود و قرائت زیبا و صورت دلنشین او هنوز در مسجد محمدیه اردبیل گوش های جان را نوازش می دهد .
-آقای رسول نوپرور همرزم ، دوست و پسر خاله ایشان می فرماید : از نظر رفتاری همیشه در حال مراقبت از کردار و گفتار خود بودند ایشان مصدر صفا و صمیمیت مهربانی بودند در منزل اتاق جداگانه ای داشتند وقتی که نماز می خواندند در اکثر اوقات فرش اتاق را جمع آوری کرده و صورت خود را بر زمین می نهادند و متواضعانه در برابر حضرت دوست به سجده می رفتند چشمانی پر از اشک داشتند و نماز و عبادت با دلی مملو از مهر حق و خوف ازکوتاهی به دعا می نشستند از خانواده ای سید و روحانی بودند مادری نمونه داشتند و پدری واعظ و مداح اهل بیت که تقوی و ایمان ایشان زبانزد خاص و عام بود . در هفته دو روز روزه می رفتند و نماز شب را فراموش نمی کردند از بارزترین ویژگی اخلاقی ایشان تقوی ،صیانت نفس و مراقبت دائمی نسبت به خود بود .
خواهر شهید (سیده مهرانگیز راثی نظام ) درباره برادر شهیدش می گوید : از سالها پیش شور این نوا مرا از خود بی خود می نمود و به افلاکیان ، ندای ملکوتی تکبیر را به ارمغان می برد و این اشتیاق درونی عامل پیوند فراتر از برادری و خواهری بود . هر روز در میعاد محراب به زیارتش می شتافتم و دیده از دیدارش روشن می ساختم و هر از گاهی که امام جماعت مسجد انقلابی پرور محمدیه به دلایلی برای امامت جماعت حاضر نمی شدند ، جوانان و اهالی محل به او اقتدا می کردند اگر چه مجرد بود و مقدس،ملکوتی بود وکوچیده از ناسوت و پیوسته به جبروت و دائم الذکر بود و بیدار نیمه های شب برای نماز شب . چه نیک فرجام بود و عاقبت به خیر آن گاه که در منطقه مأووت در دوم بهمن 1366 به مولایش سید الشهدا پیوست و دعای عرفه ی سالار شهیدان با وضوی خون به جای آورد و گفت :