حسين در سال 1337 در همدان متولد شد که در 6 سالگي دوره دبستان خود را شروع کرده و در سال 1355 از هنرستان صنعتي همدان در رشته راه و ساختمان فارغ التحصيل شد و در همان سال در کنکور شرکت نموده و در مدرسه عالي ساختمان قبول گرديد و چند ماه پس از ورود به دانشکده از طريق نمازخانه تشکل نسبي برادران مسلمان آنجا که بعدا تبديل به انجمن اسلامي شد پيوست. و به همراه آنان در مبارزه بر عليه فساد اخلاق و اختناق که دو رکن اساسي موجوديت رژيم شاهنشاهي بود پرداخت و این دو بعد در مدرسه عالی ساختمان با شدت بیشتری جریان داشت زیرا رژيم سعي کرده بود با در کنار قرار دادن يک رشته فني که بيشتر دانشجويان آن پسر بودند و يک رشته هنري و تربيتي که اکثر دانشجويان آن دختر بودند و اکثرا هم از خانواده هاي متجدد و بي بند و بار يک محيط فاسدي از اين اختلاط به وجود بياورد. به اين دليل اين محيط يکي از فاسدترين مراکز آموزش نظام شاهنشاهي بود. در چنين محيطی کمتر افرادي بودند که خط کلي رژيم را درک کنند وبه مبارزه با آن بپردازند. اما حسين به همراه ديگر برادران مومن و آگاه به بهانه مبارزه با فساد در آن محيط خود رژيم را مورد اعتراض قرار دادند و حتي به اخراج و محروم کردن تعدادي از اين برادران کشيد يعني او از همان سال ها راهي را انتخاب کرده بود راه مبارزه با شيطان رذیلت پلیدی، در اين راه حاضر بود به امامش حسين (ع) اقتدا کند و از مال و جان و ديگر علائق دنيوي بگذرد. در دوران مبارزات امت مسلمان براي سرکوبي رژيم شاهنشاهی و ايجاد حکومت اسلامي نيز او در تظاهرات و راهپيمایي شرکت داشت. همچنین در تظاهرات خیابانی علیه حکومت نظامی با این که همراه خطرات فراوانی بود حضور فعال داشت. بعد از پيروزي انقلاب حسین فعاليتش را در انجمن اسلامي دانشکده متمرکز نموده و بر روي آثار شهيد مرتضي مطهري کار جدي مي کرد و در کلاس هاي ايدئولوژي انجمن فعالانه شرکت داشت و در محيط دانشگاه هاي آن روز که خطوط باطل و فتنه گروهک ها با چهره های فريبنده هرکسي را فريب مي داد او نه تنها با آگاهي کامل آن ها را منحرف مي دانست بلکه شديدا نسبت به آن ها داراي تبري و دافعه بود و هميشه با گروهک هاي منافق و فدائي و توده اي در جدال و مبارزه بود مسئله اي که در اين مقطع از زندگي شهيد جالب توجه است تسليم بودن او در مقابل امام و حمايت از روحانيت و برخورد شديد و موضع خصمانه داشتن نسبت به گروهک ها يعني تولي و تبري است و اين نبود مگر از روی دلسوزي او نسبت به انقلاب و اسلام در همين زمان دلسوزانه متعهدانه با اخلاص در هر زمينه اي که انقلاب احتياج به نيرو داشت حضور مي يافت. زماني که انجمن اسلامي دانشگاه ها قصد داشتن با بستن دانشگاه ها انقلاب فرهنگي را به آن محيط هم ببرند. بعد از تعطيل دانشگاه ها به يک فرد انقلابي در دفتر فني استانداري تهران شروع به کار کرد و زحمات زيادي در مورد ساختن پیش دبستان و حمام در جنوب شهر تهران و حومه اطراف تهران کشيد. در اين زمان که خط انحرافي بني صدر در حال مطرح شدن بود در محيط کار خود به پشتيباني قاطع از خط امام و سمبل اين خط بهشتي مظلوم و ديگر يارانش پرداخت و با ناآگاهان برخوردي ارشادي و با مغرضین برخوردي شديد داشت. او خط امام و روحانيت در خط امام را تازه کشف نکرده بود بلکه از همان دوران قبل از انقلاب و اوايل پيروزي انقلاب اين خط را درک و خود را متعهد و ملزم، به پشتيباني از آن کرده بود. حسين پس از مدتي کار و کوشش در استانداري تهران وارد دفتر بررسي ارشاد و نيروي انساني آموزش و پرورش که يکي از حساس ترين قسمت هاي آموزش و پرورش بود رفت. آنجا چندماهی فعاليت مي کرد. عليرغم حجم زياد کارش هيچ گاه از مسائل سياسي اجتماعي انقلاب غافل نمي شد و از اين جهت کاملا در صحنه بود و همچنين حسين يکي از عضوهاي فعال تسخير لانه جاسوسي بود که در بيرون راندن جاسوسان شرکت داشت از آنجایی که حسين علاقه شديدي به مطالعه معارف اسلامي داشت بالاخره تصميم گرفت به عنوان طلبه وارد مدرسه علميه شود و بيش از يک سال هم درس طلبگي مي خواند. همچنين حسين با تفسير قرآن آشنایي کامل داشت و بالاخره در تاريخ 20/5/61 وارد بسيج سپاه پاسداران شد و با لياقتي که از خود نشان مي داد مورد قبول پيشگاه الهي افتاد و از اين دنياي مادي و خاکي رخت برکشيد و به ملکوت اعلي پيوست.
حسين از همان ابتدا داراي روحي پرنشاط بود و به عنوان يک مسلمان متعهد يک لحظه آرامش نگرفت او در زماني که در دانشکده بود چه در مبارزه با ساواک و چه در مبارزه با فساد شاهنشاهي و بعد از آن مبارزه با منحرفين و منافقين و مارکسيست ها، در عين حال فردي با تقوي، اخلاص و تزکیه نفس و علاقه مند به مطالعه معارف اسلامي بود و در صحنه جامعه با دانستن خطوط عقيدتي سياسي کاملا درست پشت سر امام و روحانيت به عنوان يک فرد حساس نسبت به مسائل اسلام و دلسوخته برای اسلام و انقلاب بوده او در هر حال و هر زمان از مسائل و مشکلات جامعه غفلت نورزيد چه آن زمان که دانشجو بود و چه آن زمان که به فعاليت هاي اجتماعي و درس و بحث پرداخت و مصداق اين به قول استادش شهيد مطهري گرديد که شهدا شمع محفل بشريتند و مي سوزند و به جامعه بشري گرمی و حيات مي بخشد. سر انجام در تاريخ 9/7/61 در جبهه سومار و حمله مسلم بن عقيل به ملکوت اعلي پيوست.
17 فروردين 1404 / 7 شوال 1446 / 2025-Apr-06