در سال 1344 در شهرستان مهدیشهر در خانواده ای متعهد و متدین فرزندی از تبار حسین چشم به جهان می گشاید و خانه کوچک و پر از محبت صفای آن ها شاهد تولد دومین فرزند پاکشان می شود و نام او را حسام الدین می گذارند. او فردی بود که از اوایل کودکی نجوای پر طنین الهی بر دلش قرار گرفته بود و او را جذب مسجد و عبادت در راه معبود یکتا کرده بود. شهید حسام الدین ابوالمعالی در سن هفت سالگی پا به مدرسه نهاد و پس از گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شدند و در سال 1362 موفق به اخذ دیپلم شدند او شخصی بود که از همان اوایل کودکی و انقلاب علاقه خاصی به امام (ره) داشتند و در راهپیمایی ها و تظاهرات مردمی شرکت می کرد و فردی خاضع و فوتن بود و مقاوم در برابر ناملایماتی های زندگی و سختی ها و هرگاه مشکلی برایش پیش می آمد اجازه نمی داد که خانواده ناراحت بشوند و هرگز اسباب ناراحتی برای خانواده نمی شد همیشه در مراسم های مذهبی قرآن و دعا شرکت می کرد و دل به این دنیا فانی نداشت و مادیات برایش مفهومی نداشت. تنها چیزی که او برای خود فناناپذیر می دانست معنویت و خودسازی بود و در ضمن فردی دلسوز برای مردم بود تا آنجا که می توانست برای مردم خدمت می کرد شهید بعد از اخذ دیپلم وارد مدارس علمیه برای کسب علوم دینی در مشهد می شوند و بعد از یکسال به علت مسائلی وارد تهران شده در دانشگاه صدا و سیما شرکت می کند و قبول می شود او در طی این مدت با شروع جنگ تحمیلی چند مرتبه به جبهه رفته و هر موقع که به مرخصی می آمد دلش قرار نمی گرفت و دوباره به دانشگاه اصلی می رفت. شهید بعد از چندین مرتبه اعزام شدن به جبهه و شرکت در عملیات ها به خانه می آید و بعد از مدتی رفت تا از این دنیای فانی به دنیای ابدی سفر کند و در تاریخ 30/2/65 در عملیات مهران در منطقه غرب کشور در ساعت 10 شب لحظه و راز و نیاز با معشوق حقیقی به دور از هیاهوی و زرق و برق دنیا در میان خاک و خون فراسیده بود و به ضرب گلوله دشمنان بعثی به لقاء الله پیوستند.
03 آذر 1403 / 21 جماديالاول 1446 / 2024-Nov-23