بسم الله الرحمن الرحیم
قال علی (ع): الحق اوسع الانبیاء فی التواصف و اضیقها و فی الناصف. (صالح: خ 216 ) با سلام و عرض ادب به ساخت مقدس امام زمان (عج) و با عرض ارادت به پیشگاه امام امت و با درود فراوان بر ارواح مطهر شهدای اسلام بالخصوص شهدای عملیات پیروزمند کربلای 4 بالاخص شهید والامقام سردار متعهد و معتبر گردان روح الله برادر گرامی شهید سیدعباس میرهادی که مجلس برای گرامی داشت این عزیزان بر پا گردیده و سلام بر دیگر شهدای خمین همچون محسن سرمدی و بهرام شیخی، حسین ساعدی، ولی الله بهروزی و آنانی که با قلبی شکسته با ما و شما خداحافظی کردند و با دلی مملو از درد و غم از این دنیا رخ بربستند و به دیدار معشوق پرکشیدند. آری برادر عزیز و خواهر مسلمان مکتوبه ای که هم اکنون به سمع شما میرسد مرکبش خون دل شهیدانی است که برای این انقلاب سوختند و دم فرو بستند، میخواهم از دل سوخته آنان با شما سخن بگویم.
از شهداء اما نمیدانم از کدام یک از دردهای زیادشان بگویم. آنان را با گاز شیمیایی کشتند یا بگویم قلب رئوفشان را آماج تیر کین قرار دادند از خون پاکشان که رمل های جنوب را رنگین کرد و آب های حور را عطر آگین کرد از کجا از خود یا از ام القصر، از سینه سوخته مادرانشان یا از دل شکسته همسرانشان؟ یا از کمر خمیده برادرانشان؟ از کجا بگویم هر جا که راه می روم در کوچه، در خیابان همه میگویند بگو از ما بگو و گرنه خود خواهیم گفت. عکس ها میگویند بگو نسیم صبحگاهی که از شمال شهر میآیند از همین بهشت شهدا از زیر خاک از جنازه هایی که در جنوب است بانگ میآید که مرد به ظاهر زنده بگو، راستش میخواهی بپرسی مگر چه خبر است؟ آمریکا به خلیج آمده؟ شوروی میخواهد به ما حمله کند؟ یا موشک های هسته ایش را بر روی ما نشانه رفتهاند؟ چه شده است چرا اینقدر نگرانند و میگویند حرف بزن تا با گوش جان بشنویم. ما هم میخواهیم بیاییم خوب مگر چه مسائلی و دردهای گفتنی وجود دارد، هر چند که میدانید، اما من باب تذکر گویم برادر لحظهای گوش کن خواهرم تو هم گوش کن، از خیلی دور نمی گویم از قدیم از طاغوت از همین چند روز قبل میگویم که عباس عزیز (شهید سیدعباس میرهادی فرمانده گردان روح الله) هم برایتان گفت: او نگفت که کسی را خوشحال و یا غمگین نماید. از احساس تکلیف می کرد و انجام وظیفه نبود. او داشت از غم منفجر می شد، گفت حالا که سفر آخر است و دیگر حتی ممکن است جنازه ام برنگردد بگذار بدانند مردم، و مردم شیفته حقند، عاشق اسلامند، مردم دارند عصاره هستی شان را می دهند، گفت تا آنان را که خفته اند و خاموش نشسته اند بیدار کند. عباس عزیز برای خود نگفت برای کسب مقام نگفت چون علی الظاهر وجود دنیایی نداشت و حتی نگفت که مردم در تشیع جنازه اش بیشتر شرکت کنند و یا برای یک متر زمین جهت دفن کردنش و بربالینش حاضر شدن و فاتحه ای بر او بخوانند، چون جنازه مطهرش در جبهه رزم باقی ماند. او گفت تا حجتش را بر من و تو تمام کند. راستش حسین ساعدی (فرمانده سابق گردان روح الله که در عملیات خیبر شهید شد) چرا نگران آینده انقلاب بود، شهید محسن سرمدی چرا؟ شهید ولی الله بهروزی چرا؟ او خوب خوب یک کارگری بیش نبود و با دست های پینه بسته خود کار می کرد و مخارج اندک زندگی را فراهم می نمود. پس چرا نگران بودند، آری برادر و خواهر حزب الله جواب این سوالات خیلی راحت است یک مقدار دقت کن، چند قدمی در شهر قدم بزن، دیوارها خود میگویند، میگویند که چگونه پوسترهای سینمایی و تابلوهای دکه های آپاراتی چهره دیوارها را غمگین کرده. شاید تعجب کنی که مغازه های آپاراتی نزدیک است از نانوایی های شهر ما بیشتر شود، شاید بعضی از شما بگویید شاید می خواهند فرهنگ اسلامی را در روحیه شجاعت دار جوانان و نوجوانان بدمند، زهی خیال باطل و راستش این چنین است، گوش کن می خواهم از باندهای فحشاء و منکرات برایت بنویسم، از باندهایی که در این مجالس انسان خجالت میکشد اسمشان را بگوید، چرا پرونده های آنان مختومه شد، چرا هنگامی که فرزندان حزب الله و انسان های با وجدان و مومن علیه این مفاسد تظاهرات می کنند و همین گردان روح الله با امضاء طوماری مفاسد را محکوم می کنند آنان را آشوبگر معرفی می نمایند و برای مصلحت عده ای هم تهدید می کردند. تا به حال پرسیده اید از مسئول قضایی، مسئولین شهر و آنانی که به نحوی از انحاء مسئول هستند، از نماینده محترم مجلس خمین، از امام جمعه محترم که چرا این مسائل را از مسئولین اجرایی و قضایی نمی خواهند که رسیدگی شود. همین چند سال چقدر دزدی در بعضی از ادارات شده، کجا رفتند آن آهن دزدها و سارقین اموال عمومی و فسادکاران شاید بگویید از این شهر منتقل شده اند تا دیگر دزدی نکنند و یا بگویید به اداره دیگری منتقل شده اند تا درست گردند. یا می خواهید بگویید که آن ها دزدی و فسادی نکرده اند. آن ها خطایی را مرتکب شده اند که از هر انسانی سر می زند و قابل چشم پوشی می باشد. پس شاید بگویید حتما مسئولین و امام جمعه و نماینده محترم اطلاع ندارند. بیایید پای درد دل رزمندگان بنشینید تا برایتان بگویند که چه خبر است در این شهر، چرا امام جمعه محترم که باید پناهگاه بی پناهان باشد از مسئولین به طور جدی نمی خواهند و از آنان سوال نمی کنند نماینده محترم مجلس چطور؟ از مسئولین رده بالا نمی خواهد رسیدگی کنند برای ما شبکه گاز و یا کارخانه گچ و یا جاده آسفالت از مسائل ثانوی ماست و ما می خواهیم شهرمان واقعا نمونه باشد و ظاهرا می گویید مصلحت نیست، مسئله اصلی جنگ است این ها بعدا حل خواهد شد و ما خانواده شهدا یک سوال از شما داریم و آن این که آیا دزدها از کیفر فرار کنند و آدم های فاسد و مفسد از کیفر شدن رهایی یابند و یا نسل نوجوان ما در درون خالی شوند این مصلحت انقلاب است ما از شما توقع نداریم به جبهه بروید و تفنگ بر دوش بگیرید هر چند جبهه جایگاه مردان خداست و ما حدود 20٪ از روحانیونمان در جبهه ها به شهادت رسیدند ما این ها را از شما نمی خواهیم ما توقعمان کم است نمی گوییم وسائل رفاهی می خواهیم ما می گوییم دست دزدها را باز نگذارید دست عاملان فساد و فحشاء را باز نگذارید ما می گوییم بر مناسبی که تکیه زده اید به خاطر هر چیز که پیش شماها قداست دارد درد امت حزب الله و خانواده محترم شهداء آنانی که می سوزند فقط به خاطر خدا رسیدگی کنید و آن روزی خواهد آمد که خداوند شما را از این مناسب به زیر بکشد و آن روز دیگر برای جبران دیر است شما همت کنید ما جان فشانی خواهیم کرد ما مخلص روحانیت هستیم و سخن زیاد است شاید یک کتاب قطور به وسعت سینه همه دردمندان حزب الله و وقت کم ان شاء الله این سخنان تنها جهت رضای خداوند باشد و به برکت خون شهداء مسئولینی که دانسته و ندانسته وظایف خود را انجام نمی دهند به خود آیند و الا به حرمت خون شهداء همه کسانی که خیانت می کنند عمدا، نیست و نابود خواهند شد و با درخواست پیروزی برای رزمندگان اسلام و مجد و عظمت برای روحانیت عزیز بالاخص حضرت امام خمینی
والسلام علی من اتبع الهدی
28 ارديبهشت 1403 / 9 ذيالقعده 1445 / 2024-May-17