Menu
صفحه اول
|
اخبار
|
جستجوي شهدا
|
توليدات كنگره
|
درباره ما
|
ارتباط با ما
|
احمد صالحي
دانشگاه :
دانشگاه شيراز
مقطع تحصيلي :
كارشناسي
رشته تحصيلي :
مهندسي شيمي
مكان تولد :
اراك (مركزي)
تاريخ تولد :
1339
تاريخ شهادت :
1361/05/05
مكان شهادت :
شلمچه
زندگي نامه
خاطرات
وصيت نامه
آثار
نامه
اسناد شهيد
عكس
صوت و فيلم
خاطره از شهید احمد صالحی
راوي :
همرزم شهيد
در بین بچههای مسجد حاج محمد ابراهیم اراک از همه کم سن و سالتر بود، بعضی از بچهها دانشجو بودند و بعضی سال های آخر دبیرستان. احمد صالحی سال دوم دبیرستان بود. اما با این سن کم مطالعه زیادی داشت و اطلاعات اسلامیاش با دیگران برابری میکرد. در اکثر برنامههای انقلابی شرکت میکرد. قرار شده بود برای مقابله با نیروهای شاه نارنجک سه راهی درست کنند. هرکسی قسمتی از نارنجک سه راهی را آورد. منطقه خلوتی را انتخاب کردند و دست به کار شدند. احمد با شور و اشتیاق فراوان کمک میکرد. حدود 15 سال سن بیشتر نداشت. نیروهای ساواک محل را محاصره کردند و همه افراد را بازداشت کردند. بازجوها باور نمیکردند یک پسر 15 ساله در یک تیم ساخت نارنجک باشد. تا یک هفته از او خبری نداشتیم. همه نگران بودیم تا اینکه توسط یکی از افسران باخبر شدیم احمد و دوستانش به تهران منتقل شدهاند. با پیگیری زیاد او را آزاد کردند. بعدها بچهها را دیدیم همه از شجاعت و ایمان احمد میگفتند. با همه کوچکیاش سر وقت نماز میخواند و با تلاوت قرآن دیگران را به صبر دعوت میکرد.
شهید احمد صالحی در سال 57 وارد دانشگاه شیراز شد. به سرعت با دانشجویان مذهبی دانشگاه ارتباط برقرار کرد و در برنامههای آنان شرکت میکرد. اطلاعات مذهبی او به همراه چهره محبوب و دوست داشتنی باعث شد جایی از بین دانشجویان باز کند. شهید علی هاشمیان، شهید مرتضی عمادی از دوستان نزدیک احمد در دانشگاه بودند. روزهای جمعه به همراه عدهای از خواهران و برادران راهی کوه های اطراف شیراز میشدند و در فضای طبیعت از ایمان و استقامت میگفتند. احمد سعی میکرد روزهای دوشنبه و پنج شنبه روزه بگیرد. نمازهای خود را در مساجد بخواند و در فعالیت ها تأثیرگذار باشد. خیلی منطقی بود. کم صحبت میکرد. ایمان و اعتقاد خود را با استدلال به دست آورده بود. بسیار اهل مطالعه بود. وقتی با مارکیستها بحث میکرد چنان قوی ظاهر میشد که گویی سال هاست فلسفه خوانده است. دانشگاها تعطیل شدند و احمد به شهر اراک برگشت و روزهای پیروزی انقلاب را در کنار دوستان همشهری خود بود. عزیزانی که بعضی شهید شدند و تعدادی از آن ها باقیماندهاند. شهید مهدی ثامتی، شهید کاظم ثامتی، شهید ذبیح عابدی. آقای مجتبی اسلامی زاده و آقای عباس بهترین دوستان احمد بودند.
اولین روزهای انقلاب بود به پیشنهاد شهید احمد صالحی قرار شد نمایشگاه کتابی در میدان ستاد شیراز (فلکه ستاد) برپا کنیم. تازه کتاب های شهید مطهری چاپ شده بود. من و احمد راهی قم و تهران شدیم تا کتاب تهیه کنیم. کتاب های زیادی تهیه شد و با اتوبوس به شیراز منتقل کردیم. چادری در کنار میدان اصلی شهر بنا شد و مدت 10 روز احمد به همراه تعدادی دیگر از دوستان، شبانه روزی کتاب میفروختیم. احمد اصرار داشت تا مردم با آراء شهید مطهری آشنا شوند. کارهای شهید صالحی همهاش از جنس نور بود. با جهل مبارزه میکرد دوست داشت مردم با معارف الهی آشنا شوند. با جوان ها صحبت میکرد به آن ها کتاب هدیه میکرد. تعداد زیادی رفیق پیدا کرده بود. هرچه پول داشت در این راه هزینه میکرد.
سال 1360 شهید احمد صالحی با عدهای از دوستان تصمیم میگیرند برای یادگیری درس های حوزه راهی قم شوند. دانشجوی مهندسی شیمی بود، اما همیشه دوست داشت معارف الهی را بیشتر بشناسد. عاشق قرآن بود. قرآن را زیبا تلاوت میکرد. بالاخره احمد به همراه احسان، محسن و مجید راهی قم شدند. در شیراز هم خدمت آقایان دستغیب و شهید دستغیب، مقدماتی را خوانده بود درس های عربی را در خدمت مرحوم بهارلو خوانده بود. برای دیدنشان به قم رفتم. در یکی از حجرههای مدرسه امام صادق(ع) در کنار یکدیگر بودند. درس میخواندند و از این وضعیت راضی بودند. شهید احسان شهیدی پسر دکتر سید جعفر شهیدی، بسیار با استعداد بود. به حال احمد و احسان غبطه میخوردم. بالاخره تصمیم گرفتم به جمع آن ها بپیوندم.
از درس و مدرسه راضی بود. تازه داماد شده بود اما دوری از جبههها آزارش میداد به دوستان رزمنده خود سفارش کرده بود هر وقت عملیاتی پیش آمد خبر دهند تا خود را به جبهه برساند. شهادت مهدی و کاظم ثامتی، تأثیر عجیبی روی او گذاشته است. ماه رمضان بود قرار شد استخاره کند. خدمت آیت الله بهاءالدینی رسید. بعد از نماز آرام خدمت حاج آقا عرض کرد؛ لطفاً یک استخاره بگیرید. آقا قرآن را باز کرد. خوبست ان شاءالله. احمد لحظهای ایستاد. آقا گفتند برو چرا نمیروی؟ آیه 38 سوره توبه آمده بود. تکلیف روشن بود. بعدها احمد در تقویمش نوشت که استخاره خوب بود و مضمون آیه این است که چرا وقتی فرمان جهاد داده میشود شما به زمین چسبیدهاید؟
احمد به همراه بچههای اراک در عملیات رمضان شرکت میکند و در این عملیات در تاریخ 5 مرداد سال 1361 به شهادت میرسد. جسم مطهر احمد سال ها بعد، (سال 1373) همراه با 71 نفر دیگر از عزیزان در قطعه شهداء اراک مدفون گشت.
تنظیم: محمدرضا حشتمی
نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن
27 ارديبهشت 1403 / 8 ذيالقعده 1445 / 2024-May-16
شهدای امروز
پوريا خوشنام
اكبر نعمتي
خسرو اكبرلو
احمد فرزام
عبدالرسول اسماعيلي
برگزیده ها
امير حسين پور
مشاهده اطلاعات شهید
پوريا خوشنام
مشاهده اطلاعات شهید
غلامرضا بامدي
مشاهده اطلاعات شهید
فرماندهان شهید دانشجو
ناصر فولادي
غلامحسين بسطامي
مسعود آخوندي
عليرضا عاصمي
غلامعلي پيچك
سيداحمد رحيمي
عليرضا موحد دانش
عباس محمدوراميني
سيدمحمدحسين علم الهدي
علي هاشمي مويلحه
محمود شهبازي
محسن وزوايي
غلامحسين (حسن) افشردي(باقري)
جاويدالاثر احمد متوسليان
Scroll