جمعه 24 خرداد 1364
ساعت 4/30 از خواب بلند شده و بعد از نماز تا ساعت 6/30 خوابیدم. سپس صبحانه خوردم و ساعت ۸ به کرج آمده و ساعت 9/30 ماشین برای تهران پیدا کرده و ساعت 10/30 به تهران برای نماز جمعه رسیدم.
امروز در راهپیمایی ۵ میلیون نفر در تهران شرکت کردند.
چون جا پیدا نکردم و صدای بلندگو نمی رسید، به خانه آمده و نماز جمعه نخواندم. تا شب کار به خصوصی نکرده و ساعت ۳۰/۱۰ خوابیدم.
* برای حمایت از جنگ و روز جهانی قدس سرتاسر ایران راهپیمایی بود و در تهران ۵ میلیون نفر شرکت کردند.
*۹ شهر ایران لحظاتی قبل از راهپیمایی مورد حمله موشکی عراق قرار گرفت و حدود ۵ شهر دیگر مورد حمله هوایی قرار گرفت. (بیش از ۶۰۰ شهید)
* ساعت 7/30 و 11/10 عراق به تهران حمله کرد ولی بمب هایش را در بیابان فرو ریخت.
* شهرهای مرزی عراق گلوله باران شد.
* بر اثر راهپیمایی عظیم و حمایت مردم از جنگ، عراق اعلام کرد که به مدت دو هفته شهرهای ایران را نخواهد زد.
امروز هیچ مقدار مطالعه نکردم.
*****
شنبه 25 خرداد 1364:
ساعت 3/10 از خواب بلند شده و بعد از نماز تا ساعت ۶ خوابیدم و بعد از آن بلند شده و بعد از صبحانه ساعت ۹ به مدرسه رفتم و تا ساعت ۱۲ هندسه خواندم همراه با آقایان ایجادی و آذرپژوه و سپس به خانه مراجعت کرده و بعد از ناهار و نماز ساعت ۳ به مدرسه رفته و تا ساعت ۷ آن جا بودیم. ساعت ۷ به امامزاده چیذر بر سر مزار دوست شهیدمان گلپرور، همراه ایجادی رفتیم.
سپس به خانه آمده و حدود ساعت ۱۱ خوابیدم.
* شب پیش عملیات قدس آغاز شد و هم اکنون نیز ادامه دارد. ایران تا ۶ کیلومتر راه بصره - بغداد جلو رفته و حدود ۱۰۰ کیلومتر مربع از اراضی هور را آغاز کرد. لازم به تذکر است این عملیات در منطقه هورالهویزه انجام شد.
* ساعت 5/10 صبح ۱۳ موشک ایران به تلافی حملات موشکی و هوایی دیروز عراق، بغداد را کوبید. بعدها یکی از اسرای عراقی گفت که این حمله ۶۰۰ کشته داشته است( 64/4/9)
1- 8 ساعت هندسه مطالعه کردم.
یکشنبه 26 خرداد 1364:
صبح ساعت ۳ از خواب بلند شده و بعد از نماز تا ساعت ۷ خوابیدم و سپس صبحانه خورده و برای امتحان به مدرسه رفتم.
امتحان هندسه داشتم که خوب آن را دادم و سپس به کلاس رفته و تا ساعت 12/30 زبان داشتیم و سپس به خانه آمده و تا غروب تدارک مهمانی را می دیدم. سپس دوستانم برای افطار آمدند و حدود ساعت 9/30 نیز آن ها رفتند و من ساعت ۱۱ خوابیدم.
* مرحله سوم عملیات قدس انجام گرفت که طی آن چندین کیلومتر مربع آزاد شده و نیز یک هواپیما و یک هلیکوپتر عراقی منهدم شد.
دوشنبه 27 خرداد 1364:
صبح ساعت ۳ نماز خوانده و سپس تا ساعت 9/30 خوابیدم. بعد از آن از ساعت ۱۰ تا 11/20 مطالعه کردم. سپس با مادرم حساب کار کرده و نماز خوانده و قرآن خوانده و غذا خوردیم. ساعت 2/30 مشغول مطالعه شدم تا ساعت 7/30.
بعد از ظهر امروز دختر خاله من همراه با دو دختر بزرگش با نامزد او کاظم برای خرید به تهران آمده و همراه مادرم به خرید رفتند و شام نیز این جا بودند. بعد از شام حدود یک ساعت و ربع ریاضی خواندم و ساعت 11/5 خوابیدم.
* هنوز عملیات قدس ادامه دارد و رزمندگان مشغول سرکوبی پاتک دشمن هستند.
* چند روز است که ایران حدود ۶ کیلومتری جاده بغداد - بصره رسیده اند.
* یک عملیات نفوذی در مرز مریوان توسط ایران انجام شد.
1- 7/30 مطالعه ریاضی کردم.
******
سه شنبه 28 خرداد 1364:
امروز تا ظهر مانند روز پیش بود. (صبح امتحان داشتیم)
بعد از ظهر ساعت 4/30 کلاس زبان داشتیم و سپس حدود ۱ ساعت بازی کرده و سپس به خانه آمدم و شب ساعت ۱۱ خوابیدم. قبل از خواب حمام رفتم.
1- 2/15 دقیقه زبان و 2- 2/30 ساعت ریاضیات جدید. جمعا 4/45 کار کردم.
چهارشنبه 29 خرداد 1364:
صبح ساعت 3/30 از خواب بیدار شدم و بعد از نماز تا ساعت ۶ خوابیدم. سپس صبحانه خوردم و بعد از ۲۰ دقیقه زدن تست زبان برای کلاس زبان به مدرسه رفتم.
بعد از کلاس زبان، آقای کاشانی برای آینده ما و مسائل و مشکلات سر راه کمی صحبت کرد. سپس ظهر به خانه رفته و بعد از ناهار و نماز و قرآن ساعت ۳ به مدرسه رفتم و تا ساعت 6/30 آن جا بودم. سپس به سر پل تجریش رفته و کتاب دیوان حسان (ای اشک ها بریزید) را خریدم و سپس به خانه آمده و بعد از شام و نماز و مطالعه ساعت 11/10 خوابیدم.
* امروز توانستم یک ختم کامل قرآن را بخوانم و این کار کلا برای بار سوم است و یا شاید چهارم.
1- 2/20 دقیقه زبان، 2- 1/30 صحبت آقای کاشانی، 3- 2 تست. 4- 3 زبان جمعا 4/50 کار کردم.
پنج شنبه 30خرداد 1364:
صبح ساعت 3/30 از خواب بیدار شده و بعد از نماز تا ساعت 5/30 خوابیدم و سپس صبحانه خورده و به مسجد رفته و ساعت ۸ تا ۷ نماز خواندم. (نماز عید فطر)
سپس به خانه آمده و تا ظهر ۲ ساعت مطالعه زبان کردم. بعد از ظهر نیز ساعت 5/30 تا ۶ برای شب هفت شهید دهقانی به مسجد رفته و تا شب حدود ۲ ساعت مطالعه کردم.
* امشب شب سالگرد شهید چمران است.
* دعای مخصوص ماه رمضان: در امان ماندن بقیه عمر از شر شیاطین و تضمین جوانی در راه او.
1- ۲ ساعت زبان، 2- ۲ ساعت فنی که جمعا ۴ ساعت کار کردم
جمعه 31 خرداد 1364:
صبح ساعت ۷ از خواب بیدار شدم. امروز برای نماز صبح خواب افتادم. صبح بعد از صبحانه به حمام رفته و سپس به اتفاق خانواده به کرج رفتیم. ابتدا منزل حاج محمدعلی و سپس منزل آقای صادقی و ساعت ۶ به سمت تهران حرکت کردیم و ساعت 8/10 دقیقه به منزل رسیدیم. ساعت 10/45 دقیقه خوابیدم.
یکشنبه 28 دی 1365:
* جنگ به شدت ادامه دارد و ایران توانست در جنوب شرقی بصره با آزاد کردن دو جزیره به طول یازده کیلومتر مستقر شود.
* تأسیسات بندری و حومه و پتروشیمی بصره در چند صد متر نیروهای ایرانی قرار گرفت. ابوالخصیب عراق نیز در نزدیکی نیروهای ایرانی ست.
* یک فروند هواپیمای عراقی در منطقه عملیاتی ساقط شده که جمعا ۴۶ فروند در این منطقه ساقط شده است.
* جنگ به شدت ادامه دارد و نیروی زمینی نیز در ادامه عملیات کربلای ۶ بخش دیگری از اراضی ایران را باز پس گرفت و ضمن کشتن ۱۰۰۰ تن از ایشان و سقوط دو هلیکوپتر دشمن در مواضع خود مستحکم گردید.
* نیروی هوایی عملیات انجام داد.
* جنگ شهرها به شدت ادامه دارد و چندین شهر طی دو روزه اخیر بمباران شد.
* به تلافی حملات دشمن، ۵ موشک زمین به زمین عقاب به شهرهای خانقین و بصره پرتاب شد.
* شور حمله و عملیات به اوج خود رسیده است.
دوشنبه 29 دی 1365:
* مرحله سوم عملیات کربلای ۵ آغاز شد.
* در این عملیات ۲۰۰۰ تن از عراقی ها کشته و مجروح شدند که بدین ترتیب شمار تلفات دشمن در این عملیات به ۲۹۰۰۰ نفر رسید و نیز شمار اسراء به ۲۱۰۰ نفر رسید.
* چند جزیره جنوب بصره آزاد شد.
* جنگ با شدت ادامه دارد.
* جنگ شهرها توسط عراق به گونه وحشتناکی ادامه دارد. تنها در سنندج۲۴۰ نفر کشته و۵۰۰ نفر مجروح شدند.
* امروز ۱۰ روز است که صدای مارش حمله مرتبا شنیده می شود.
* اعلام شد که اعزام دوم سپاه صد هزار نفری "مهدی" در دهه فجر انجام خواهد شد.
* دو فروند هواپیمای عراقی در منطقه عملیاتی کربلای ۶ و یک فروند در تجاوز به یکی از شهرهای ایران ساقط شدند.
سه شنبه 11 فروردین 1366:
صبح مادرم و پدرم با علی و اعظم خانم و با خانواده حاج مصطفائیان برای خرید ..... به شهر رفتند. بنده نیز ساعت 9/10 صبح به پادگان ولی عصر رفته و از آن جا با اتوبوس به منطقه آمدیم.
چهارشنبه 12 فروردین 1366:
امروز کار رزمی نداشتیم. چند ساعتی کتاب و برنامه سازی کامپیوتر خواندم.
*******
پنج شنبه 13 فروردین 1366:
امروز کلا درس خواندم (کتاب برنامه سازی، کتاب حماسه حسینی).
جمعه 14 فروردین 1366:
صبح کمی والیبال بازی کردم و سپس به اتفاق بعضی برادران از جمله آقای مهدی نعمت اللهی و آقای صراطی به نماز جمعه اهواز رفتیم. عصر به اردوگاه بازگشته و کمی والیبال بازی کردیم. ظهر نیز مهمان آقای نعمت اللهی، ماهی پلو خوردیم.
شنبه 15 فروردین 1366:
صبح تا ساعت ۱۱ برنامه سازی خواندم. سپس کلاس تفسیر قرآن داشتیم (تفسیر سوره والعصر). عصر نیز به مناسبت روز پاسدار به سمیناری در این زمینه واقع در دانشگاه شهید چمران رفتیم. در پایان مراسم برادر آهنگران نوحه ای قرائت کردند.
13 ارديبهشت 1403 / 23 شوال 1445 / 2024-May-02