بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت مادر گرامیم سلام عرض می کنم امیدوارم که حالتان خوب باشد و هیچ گونه کسالتی نداشته باشید. اگر جویای حال اینجانب امیدرضا گنجی پور باشی الحمدلله سلامت هستم نامه شما که خودتان نوشته بودید به دستم رسید و هم خوشحال شدم و هم ناراحت.
من تعجب می کنم شمایی که فرزندتان بارها به جبهه رفته و خم به ابرو نیاورده اید چطور این قدر ناراحت هستید؟ این مسئله باید برای شما عادی باشد من این جا حالم خوب است و جایم هم خیلی خوب است و اگر شما وضعیت مرا می دانستید این قدر ناراحت نمی شدید. هر کس از بندرعباس می آید می گوید که خانواده تان ناراحت است. مثلا عباس باصره گفت و علی باصره و دیگران. این که ناراحتی ندارد من این جا پهلوی دوستان هستم و حالم هم خیلی خوب است. من نمی دانم که چقدر باید برایت بنویسم که حالم خوب است و جایم هم خوب است. ولی در مورد آمدنم خودم هم نمی دانم شاید به همین زودی بیایم، شاید هم 2 ماه دیگر ولی معلوم نیست فعلا نمی شود آمد (نمی توانم بیایم) ولی ناراحت نباشید این قدر که گفتم طول نمی کشد و شاید خیلی کم تر باشد. به هر حال امیدوارم که دیگر شب ها از خواب بیدار نشوید و با خیال راحت بخوابید. از بابت نامه لیلا هم متشکرم و این که نمی توانم برایش نامه بنویسم ناراحت نباشید سلامش را برسانید و بهش بگوئید که خوب درسش را بخواند و همین طور اعظم. راستی اگر نامه را لیلا خودش نوشته بهش تبریک می گویم خیلی جالب بود آفرین 20 نمره اش بیست. به علی رضا هم بگوئید که نامه بنویسد (اگر خودت نامه را می خوانی نامه بنویس ناکس چرا تنبل بازی در می آری) در پایان پدرم و مادرم بلقبس شهابی - علی رضا - لیلا - اعظم - عظیمه - زهرا سلام می رسانم. کسی که هرگز شما را فراموش نمی کند امید .
راستی به زهرا و عظیمه گفته اند امید کربلا رفته بگویید که ان شاءالله همه با هم می رویم.
*******************
بسمه تعالی
1364/3/6
خدمت پدر عزیز(محمد گنجی پور) و مادر گرامی(بلقیس شهابی) و برادر(علی رضا) و خواهرانم(لیلا- اعظم - عظیمه- زهرا) سلام عرض می کنم امیدوارم حالتان خوب باشد و در سلامت کامل بتوانید از این ماه خدا بهره کامل ببرید.
ما دیشب یعنی 1364/3/15 ساعت 7 بعدازظهر به اهواز رسیدیم و به قرارگاه لشکرثارالله رفتیم در این قرارگاه ما را در چادر جا دادند و شب با نماز و خوردن شام در چادر خوابیدیم. این جا هوا گرم است و شب با خوردن چند نیش پشه که ما را مستفیض کردند به خواب رفتیم و امروز صبح بلند شدیم و نماز خواندیم و چون هنوز معلوم نیست چند روز این جا باشیم روزه نگرفتیم. من این جا با غلام کاشانی با هم هستیم در این قرارگاه یعنی قرارگاه پیروز(ثارالله ) بچه های بندری هم هستند امروز صبح که این نامه را می نویسم یک هواپیما در آسمان اطراف اهواز پیدا شد که ما هم خط پشت سر آن را دیدیم که با آتش پرحجم ضد هوایی های شهر از جمله ضد هوائی قرارگاه برگشت. معلوم نیست هنوز ما را کجا اعزام کنند می گویند که ما را بعد از یک آموزش 5 روزه در جفیر یا جزایر مجنون به خط اعزام کنند ولی باز هم معلوم نیست که شایعه باشد یا نه. به من نامه ننویسید چون آدرس مشخص نیست و معلوم نیست ما را کجا ببرند.
والسلام
امیدرضا گنجی پور
به نام خدا
دقیقا تا نامه را تمام کردم گفتند که برادران به خط شوید ما به خط شدیم یک برادر پاسدار آمدند و به ما گفتند که هرکس می خواهد در واحدهای یگان دریایی- توپخانه- تخریب و رزمی بروند بیایند. ما در واحد رزمی رفتیم و ما را از آن جا یعنی قرارگاه لشکر ثار الله به اردوگاه شهید پایداد در 20 کیلومتری خرمشهر آوردند و در چادرهای مختلف جا دادند و باز هنوز معلوم نیست کی به خط اعزام شویم در این جا صدای توپخانه که گاه گاهی به خرمشهر یا آبادان می زنند می آید.
نامه ننویسید آدرس معلوم نیست . امیدرضا گنجی پور
************************
خدمت پدر و مادر و برادر و خواهرانم سلام عرض می کنم امیدوارم که حالتان خوب باشد ما در تاریخ 9/4 به لشکر ثارالله در اهواز رسیدیم و بعد از یک روز به غرب و ایلام اعزام شدیم و احتمالا" به مهران اعزام خواهیم شد. راستی آزادی مهران در عملیات کربلای یک که از بچه های گردان ما هم عمل کردند را به شما تبریک عرض می کنم و ما الآن در غرب مستقر هستیم که هوا به طرز جالبی خنک و شب ها سرد است و امکان دارد که ما را هم امروز یا فردا برای ادامه عملیات و اجرای حمله بفرستند تا نیروهای بعثی را از ارتفاعات مهران عقب بزنیم به هر حال ما آماده ایم. راستی به آدرس پشت پاکت نامه بنویسید. والسلام حالم خوب است.
**********************
1365/4/15
به نام خدای خالق متعال توانا و با یاد شهدای عملیات کربلای1 مخصوصا شهدای هرمزگان (شهید حاجی، شهید اسطحی و ...) که در عملیات آزادسازی مهران به شهادت رسیدند و با سلام و درود به امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی. خدمت شما خانواده عزیز سلام عرض میکنم و امیدوارم حالتان مثل حال خودم خوب باشد. ما در تاریخ 9/4 به لشکر ثارالله رسیدیم و پس از یک روز در تاریخ 4/10 به ایلام اعزام شدیم که همزمان بود با عملیات کربلای1 و ما در گردان 422 که همه از بچههای هرمزگانی هستند هستیم و یکی از گروهانها برای آزادسازی مهران وارد عمل شدند و با رزمندگان گردانهای دیگر و لشکرها موفق به آزاد ساختن شهر مهران شدند. بعد ما را برای ادامه عملیات به منطقه مهران بردند و ما وارد خط مهران شدیم و 3 روز در آن جا ماندیم ولی نیروهای قبلی که عملیات کرده بودند آمادگی ادامه عملیات را داشتند و به همین خاطر ما را وارد عمل نکردند و ما در منطقه مهران ماندیم و بچهها ارتفاعات قلاویزان عراق را که مشرف به شهر مهران و بعد از شهر مهران بودند آزاد ساختند و ما در حدود 3 شبانهروز در منطقه مهران بودیم که هواپیماهای عراقی همیشه منطقه را با راکت میزدند که با یاری خدا تمام راکتها در بیابان میافتاد و از این همه حمله هوایی که شاید در ظرف این 3 روز 20 بار حمله کردند حتی یک نفر از بچهها هم زخمی نشد و این خواست خدا بود و ما سنگرهای فتح شده عراقیها را دیدیم که اجساد عراق دور و بر آن ریخته بود همه باد کرده بود و به طرز وحشتناکی کشته شده بودند و وسایل زندگی آنها در درون سنگرها و کانالها ریخته بود و خیلی از نفرات عراق کشته شده بودند و در بیابانها و سنگرها ریخته بودند و امروز 4/15 ما را به اردوگاه در ایلام آوردند که پشت خط است و در امن و امان و این جا مردم شخصی هم هستند و این بود از عملیات که فعلا در حال استراحت هستیم تا ببینیم بعدا چه میشود و این نامه را دست وحید حیدری میفرستم. از اخبار بندرعباس و مدرسهام را اگر دوستم خبری آورد بنویسید و آدرس مرا به او بدهید.
والسلام.
امیدرضا گنجیپور
جواب نامه فوری
با حمله سرتاسری و نهایی ایران صدام سقوط میکند.
ما منتظر فقط یک اشاره مسئولین جنگ هستیم.
*********************
1365/6/22
خدمت پدر و مادرم سلام می رسانم و امیدوارم که حالتان خوب باشد اگر جویای حال اینجانب بوده باشید الحمدلله سلامت هستم و حالم بسیار خوب است و امیدوارم حال شما هم خوب باشد. تا به حال به غیر از این نامه 2 نامه دیگر فرستاده ام و یکی هم تلگراف به آدرس منزل حسن گنجی پور که حتما بدستتان رسید. من این جا حالم خوب است و این جا ذبیح الله کریمی و علی رستمی هم هستند که با هم در یک چادر هستند ولی من از این ها جدا می باشم و دارم دوره آموزش مخابرات می بینم که به زودی آموزش تمام خواهد شد و ما در جنگل هستیم که پشه زیاد است و شب ها خیلی اذیت می کنند ولی ما از کرم ضد پشه استفاده می کنیم و به سر و دست و پاهایمان می مالیم و راحت تا صبح می خوابیم جدی جدی خیلی اثر دارد و پشه اذیت نمی کند این کرم ها در این جا زیاد است و فکر کنم برای احمدی جالب باشد.
چه خبر؟ از بندرعباس از محله از خانه آیا کسی دنبال من آمده یا نه که بوده و چه گفته؟ اعظم آیا اشتهایش باز شده و عظیمه و زهرا دست از فضولی بر داشتند؟ علی رضا آیا قبول شده، امید مرادی چطور؟ پدرم سرکار رفته و بقیه حالشان خوب است وضع برق چطور است هوا چطور است هنوز از کولر استفاده می کنید. این جا روزها هوا گرم است و شب ها آن قدر سرد که با پتو می خوابیم و اوایل مهر این جا هوا یکدفعه تغییر خواهد کرد یعنی از گرم به سرد. خوب دیگه نامه نوشتن هم یادمان رفته!!!
سلام پدرم محمد گنجی پور و مادرم بلقیس شهابی پور و علی رضا گنجی پور و لیلا، اعظم، عظیمه، زهرا می رسانم و حسین شهابی، عبدالله شهابی، حسن گنجی پور، ابراهیم شهابی پور با خانواده سلام می رسانم.
نامه بنویسید و به وسائل شخصی در کمد هرگز دست نزنید مفهوم شد؟
سلام هرکه سراغ ما را گرفت برسانید.
قربان شما: امیدرضا گنجی پور
1365/6
خدمت پدر گرامیم محمد گنجی پور سلام عرض می کنم امیدوارم که حالتان خوب باشد و هیچ گونه کسالتی نداشته باشید. بالاخره اولین نامه شما در تاریخ 6/28 بدستم رسید که فکر کنم دست علی سلیمی فرستاده بودید که بچه ها نامه را بدستم رساندند و هنوز علی سلیمی را ندیده ام. خوب، نامه را خواندم و از خواندن آن نمی دانم بگویم خوشحال شدم یا ناراحت! این چه نامه ای بود که نوشتید فقط سلام رسانی و این که چرا نامه نمی نویسم نه خبری نه چیزی. من هنوز نمی دانم که پدرم خوب شده و سرکار می رود یا نه؟ اعظم ثبت نام کرده اید یا نه و هوا چطور است و خلاصه خیلی از خبرهای دیگر حتما باید مثل پارسال تذکر بدهم که این طور نامه ننویسید؟ دو ورق از وسط دفتر با این گرانی کنده اید و یک صفحه آن را این طور نامه نوشته اید خلاصه از گله که بگذریم من تا به حال 2 نامه دست بچه ها فرستادم که حتما تا این نامه برسد به دستتان رسیده است که یکیشان را دست ابراهیم صادقی فرستاده ام.
اینجا وضع خوب است و من در قسمت مخابرات هستم یعنی بیسیم چی هستم و این جا هم هوا گرم است که روزها کرم و شب ها سرد است که با پتو می خوابیم و پشه هم شب ها گاه گداری اذیت می کند که کرم ضد پشه می زنیم که خیلی جالب است و پشه ها را فراری می دهد. و معلوم نیست که چه بشود خلاصه نامه بنویسید البته می دانم که نامه نوشتن برای شما مقداری مشکلات دارد ولی می توانید مقداری پاکت و تمبر بگیرید و داخل خانه بگذارید که هر دفعه دنبال پاکت و تمبر نگردید و به علی و امید مرادی هم بگوئید که جداگانه نامه بنویسید و از اخبار بندرعباس برایم بنویسید، خودتان هم می دانید که من نمی توانم از اخبار این جا زیاد بنویسم چون اطلاعات نظامی محسوب می شود و نوشتن آن در نامه اشکال دارد ولی امیدوارم که در حمله سراسری آینده کار صدام تمام شود خوب دیگر زیاد مزاحم نمی شوم همه را سلام برسانید. پدرم و مادرم و برادرم و خواهرانم را سلام می رسانم حسین شهابی - عبدالله شهابی - افروز شهابی و عیسی مؤتمنی و حسن گنجی پور و ... را با خانواده سلام می رسانم هر کس سراغ ما را گرفت سلام برسانید. زیاده عرضی نیست قربان شما امیدرضا گنجی پور
راستی روزنامه اول مهر را نگاه کنید (سه شنبه) ببینید که دانشگاه قبول شده ام یا نه؟ البته این جا روزنامه هست و خودم هم نگاه می کنم ولی برای این که شما هم اطلاع داشته باشید نوشتم.
***********************
باسمه تعالی
خدمت پدر گرامی خودم جناب آقای محمد گنجیپور سلام عرض میکنم. امیدوارم که حالتان خوب باشد. اگر جویای حال اینجانب بوده باشید الحمدلله سلامت هستم. راستی این ششمین نامه است که برای شما مینویسم. امشب شب 31/6 است و فردا اول مهرماه است که در ایران حدود 11 میلیون دانشآموز با شور و نشاط راهی مدارس میشوند ولی من اولین باری است که اول مهر در خانه نیستم آه چه روزهای خوبی داشتیم ولی چه زود گذشت 12 سال تحصیل که مثل 12 روز گذشت مثل این که همین دیروز بود که مرا در دبستان حافظ برای کلاس اول ثبتنام کردید و یادمه که مادرم برای این که من سر کلاس بروم برایم بیسکوئیت موزی خرید و من چقدر خوشحال بودم و مثل این که چند روز بعد به هنرستان رفتم و نتیجه سال چهارمم را گرفتم چقدر زود گذشت. به هر حال برای کسانی که امسال مدرسه میروند آرزوی موفقیت میکنم مخصوصا اعظم که برای اولین بار میرود. خوب من در این جا حالم بسیار خوب است و در کنار دوستان به خوشی میگذرد و هوا هم خنک است، بد نیست، از پشه هم خبری نیست.
نامه بنویسید و از اخبار آن جا ما را آگاه کنید.
قربان شما امیدرضا گنجی پور
سال تحصیلی جدید بر همه دانشآموزان مبارک باد
1365/7/1
بسمه تعالی 1365/7/6
خدمت پدر گرامیم محمد گنجیپور سلام عرض میکنم، امیدوارم که حالتان خوب باشد اگر جویای حال اینجانب امیدرضا گنجیپور باشید الحمدلله سلامت هستم، خوب چطور هستید؟ حالتان خوب است؟ هوا خنک شد یا نه؟ راستی این هفتمین نامه است که برایتان مینویسم البته اگر نامههای قبلی رسیده باشد.
راستی اگر یادتان باشد در یکی از نامههای قبلی نوشته بودم که دست همان کسی که نامه میآورد پول بفرستید که البته آن کس که قرار بود آن نامه را دست شما بدهد نامه را به کس دیگری داده بود که به شما بدهد بنابراین شما نمیتوانید پول دست کسی بفرستید ولی اگر تا به حال دست کسی پول فرستادهاید که هیچ، ولی اگر تا به حال پول نفرستادهاید میتوانید مثل پارسال پول را داخل نامه سفارشی بفرستید طوری که پول از خارج نامه معلوم نشود. الآن حدود 40 روز میشود که این جا هستیم و از خانه دورم و پولها تمام شده که اگر بخواهم به شهر بروم یا به مرخصی بروم یا اصلا به بندرعباس بیایم نمیتوانم چون پول ندارم خودتان که دیگر بهتر میدانید.
خوب حال مادرم چطور است؟ علی رضا به کدام دبیرستان میرود؟ راستی بنویسید که علی به کجا میرود، اعظم چطور، مدرسه میرود یا نه؟ لیلا حالش خوب است و درسش را میخواند یا نه؟ عظیمه و زهرا فضولی میکنند یا نه؟ آیا امید مرادی هنوز خانه خودمان است، حالش چطور است؟ خلاصه نامه بنویسید. در آخر یادتان نرود حتما در اولین فرصت نامه سفارشی (حتما سفارشی) بنویسید و داخل آن مقداری (از 400 کم تر نباشد بهتر است) پول گذاشته (که پول خرد نباشد که حجمش زیاد شود) و سریعا پست کنید (پول با پست سفارشی).
در آخر امیدوارم که بتوانم جبران کنم قربان شما امیدرضا گنجیپور
جواب نامه فوری فوری فوری
خدمت پدر گرامی خودم جناب آقای محمد گنجیپور سلام عرض میکنم، امیدوارم حالتان خوب باشد. اگر جویای حال اینجانب باشید الحمدلله سلامت هستم، دومین نامه شما یعنی نامه سفارشی شما به دستم رسید. نامهای که دست علی سلیمی فرستاده بودید هم رسید و این نامه دوم که سفارشی بود هم رسید که خیلی هم گله کرده بودید که چرا نامه نمینویسم اتفاقا من چند تا نامه نوشتهام که به ترتیب مینویسم، نامه اولی را دست یک برادر مینابی، نامه دوم را دست یک برادر بندری که نامه را آورده بود توی محله و تا دم نانوایی علی یزدی هم برده بود بعد داده بود دست یک بنده خدا که گفته بود من بلدم بعد هم انداخته بود داخل پست که چون آدرسی که پست بتواند برساند ننوشته بودم دوباره برگشت خورده بود برای خودم. بعد یک تلگراف به آدرس حسن گنجیپور فرستاده بود چون نمیدانستم که شما سرکار میروید. نامه سوم را دست برادر ابراهیم صادقی فرستادم و نام چهارم هم همین دیروز نوشتم برای شما و نامه پنجم هم باز دیروز نوشتم برای علی رضا و این نامه ششم است. البته باید به شما پنج نامه برسد چون یکی برگشت خورده. موضوع بعدی این که ناراحت نباشید حال من بسیار بسیار خوب است و فعلا کارمان بخور بخواب است و آموزش و موضوع بعدی این که اگر به ما آماده باش ندهند من حتما 16 الی 17 مهر مرخصی میآیم ولی اگر نیامدم حتما آماده باش زدهاند. خلاصه ناراحت نباشید حال من خیلی خوب است اگر شما یعنی خانوادهام این جا بودید هرگز به بندرعباس نمیآمدم. خلاصه نامه بنویسید و ناراحت نباشید به بچهها هم بگویید نامه بنویسند.
خدمت پدرم و مادرم و برادرم و خواهرانم سلام عرض میکنم و سلام خود را به امید مرادی هم میرسانم.
خدمت حسین شهابی- عبدالله شهابی- عیسی مؤنمی- ابراهیم شهابی و حسن گنجیپور با خانواده سلام میرسانم.
اگر افروز شهابی در بندرعباس است خدمتشان سلام میرسانم و اگر هم در تهران هستند بگویید تا برایشان نامهای بنویسم.
هر کس سراغ ما را گرفت سلام میرسانم. والسلام
(پشت نامه را هم بخوانید)
خدمت پدر گرامیم جناب آقای محمد گنجی پور سلام عرض می کنم امیدوارم که حالتان خوب شده باشد و دوباره به کارت ادامه دهی. اگر جویای حال بنده باشید الحمدالله سلامت هستم و فعلا در اهواز به سر می بریم. خوب برویم سر اصل مطلب من وقتی در بندرعباس بودم یک رادیو کوچک خریده بودم که مادرم اطلاع دارد و الان این رادیو در چمدانم می باشد و من فراموش کردم که بیاورم و این نامه را نوشتم و دست یکی ار برادران می فرستم که حتما رادیو را به ایشان بدهید تا بیاوردند که خیلی لازم دارم و از ایشان هم تشکر کنید. ایشان یکی از دوستان من می باشد پس یادتان نرود حتما رادیو را به ایشان بدهید تا بیاورند.
دیگر مزاحم نمی شوم خدمت پدرم و مادرم برادر و خواهرم سلام عرض می کنم خدمت حسین شهابی- عبدالله شهابی- عیسی- حسن گنجی پور- ابراهیم شهابی و تمام اقوام و همسایه هاا و هرکس که سراغ مرا گرفت سلام می رسانم. (با خانواده)
راستی اگر برایتان مقدور است مقداری پول برایم بفرستید یعنی دست همین برادرمان بدهید که حتما برایم می آورد و یک نامه هم بنویسید و خودتان برایم پست کنید و بنویسید که حتما این کار را کرده اید.
پس مقداری پول دست همین برادرمان برایم بفرستید و نامه را جداگانه خودتان بنویسید و پست کنید.
با تشکر
امیدرضا گنجی
1365/7/13
خدمت برادر گرامی خودم آقای علی رضا گنجی پور سلام عرض می کنم امیدوارم که حالت خوب باشد از این که قبول شدی خوشحالم و در مورد رشته ات هم خوب است بشرط این که با جدیت ادامه دهی و به نظر من رشته کشاورزی نروی بهتر است چون جریانش را می دانم چون بعضی ها فقط فکرکرمان می کنند و می روند بعد پشیمان شده و بر می گردند چون وقتی آن جا با آن هوای سرد و قوانین خشکش وقتی کود مرغ را جابجا می کنند( با آن بویش) فکرش کن چقدر حال آدم گرفته می شود ثانیا" رشته جالبی نیست همه اش باید درباره زمین، شخم، تخم، بذر، کود، درخت گیاه نهال، اره،آفت، کِرم، سم و ... فکر کنی ولی اگر همین رشته را ادامه دهی درباره ادبیات منطق و چیزهای بالا بالا فکر می کنی. درباره تصادف پدرم هم مفصل تر بنویس و راستی درباره امید مرادی خیلی متأسفم چرا این طوری شد حالا راستی بنویس که آیا هنوز خانه خودمان است یا نه متفرقه را به صورت شبانه می خواند یا نه و اگر همین جاست بگو برایم نامه بنویسد و مثل این که خودت طرح کاد پیش حسن می روی نه؟ راستی به حسن تلفن کردم و خودش این موضوع را برایم گفت راستی در نامه بعدی حتما" برایم عکس از خودم یا منظره جالبی چیزی داخل نامه بگذار و برایم بفرست.
الآن شب است و بچه ها می خواهند بخوابند پس زیاد مزاحم نمی شوم سلام پدرم و مادرم و لیلا، اعظم، عظیمه، زهرا و حسین شهابی و عبدالله شهابی و ابراهیم شهابی و حسن گنجی پور سلام عرض می کنم خلاصه هر کس سراغ ما را گرفت سلام برسانید دیگر زیاده مزاحم نمی شوم
اخبار بندرعباس(محله) بنویس.
جنگ جنگ تا پیروزی
باسمه تعالی 1365/8/4
خدمت پدر گرامی خودم جناب آقای محمد گنجیپور سلام عرض میکنم. امیدوارم که حالتان خوب باشد و هیچگونه کسالتی نداشته باشید. نامه پر مهر و محبت شما به دستم رسید. نوشته بودید که قبول شدهام بله رشته کاردانی الکترونیک تهران قبول شدهام ولی برای ما تا بهمن وقت هست که ثبتنام کنیم ثانیا باید تجدیدیهایم را قبول شوم که در آذرماه تمامش میکنم بعد میایم بندرعباس (اگر مرخصی دادند) و کارهایم را جور میکنم. در مورد این که چقدر به پایان مأموریتم مانده؟ تقریبا 25 آذرماه مأموریتم تمام میشود. البته اگر آماده باش نزنند ولی فعلا نمیتوانم بیایم و باید در آذر ماه چند تا امتحان بدهم که اگر قبول شوم خوب ولی اگر قبول نشوم نمیتوانم به دانشگاه بروم ولی من درسهایم را کاملا میخوانم و حتما انشاءالله قبول میشوم که در نامههای بعد از امتحان مینویسم شما را با اطلاع میکنم.
راستی هنوز نامه تمام نشده بود که دو تا نامه سفارشی از شما و علی رضا رسید که خوشحال شدم و چند تا عکس هم فرستاده بودید راستی پولها هم رسید متشکرم ولی مجبور شدم که به مرخصی بروم و حالا شده 150 تومان. در ضمن رادیو هم میتوانید بفرستید و به برگه یا چیز دیگر لازم ندارد. اگر توانستید رادیو هم بفرستید. پس زیاد ناراحت نباشید فعلا صبر کنید.
منتظر نامههای بعدی باشید. راستی ابراهیم شهابی هم برایم یک تلگراف تبریک فرستاد در ضمن به افروز هم نامه نوشتهام سلام همه را برسانید اگر نامه علی رستمی رسیده جوابش را بنویسید.
با تشکر امیدرضا گنجیپور
1365/8/13
خدمت پدر گرامی خودم جناب آقای محمد گنجی پور سلام عرض می کنم امیدوارم که حالتان خوب باشد اگر جویای حال اینجانب باشید الحمدلله سلامت هستم نامه شما رسید که در آن از دوری من ابراز ناراحتی کرده بودید!!!
در مورد درسم همان طور که در نامه های قبلی نوشته ام چند تا تجدیدی دارم که باید آذر ماه امتحان بدهم و اگر قبول شوم می توانم به دانشگاه راه پیدا کنم این هم از برنامه درسیم اما در مورد آمدن و مرخصی، تا پایان مأموریت فعلا" که این جا هستیم و جایم هم خیلی خوب است که اگر بدانید همه نگرانی ها برطرف می شود و فعلا" مرخصی نمی توانم بیایم پس از بابت من نگران نباشید و این قدر به خودتان ناراحتی راه ندهید. راستی یعنی شما این قدر از دوری من ناراحت هستید که یادتان رفته اول نامه تان بسم الله الرحمن الرحیم بنویسید خوب اشکالی ندارد، به علی رضا بگوئید که حتما" برایم نامه بنویسد و از اخبار آن جا و مدرسه برایم بنویسد و همین طور شما، اگر آن جا هوا خنک شده به شما تبریک عرض می کنم. هرکس سراغ ما را گرفت سلامش برسانید اگر توانستید رادیو هم بفرستید راستی اگر نامه علی رستمی به شما رسیده است جوابش را بنویسید یا اصلا" خودتان نامه بهش بنویسید به همین آدرس من، ولی به جای اسم من اسم ایشان را بنویسید که همین جاست. نامه بنویسید و حتما" مرا از اخبار بندرعباس - محله و خانه باخبر کنید. زیاده عرضی نیست قربان شما امیدرضا گنجی پور.
خدمت پدرم و مادرم بلقیس و علی رضا و لیلا و اعظم و عظیمه و زهرا سلام می رسانم دلم خیلی برای این فضول ها تنگ شده.
65/8/23
خدمت پدر گرامیم سلام عرض می کنم نامه سفارشی شما که در تاریخ 65/8/18 نوشته بودید رسید و همین طور نامه مادرم و نامه خواهرم لیلا خواندم هم خوشحال شدم و هم ناراحت اول جواب خودت در مورد امتحان همان طور که گفتم 4 تا امتحان دیگر دارم که از 10 آذر شروع می شود تا 17 آذر این 4 امتحان (ریاضی - شیمی - زبان- ادبیات) است که دهم آذر می دهم و آخرین امتحانم 17 آذر است در ضمن هنوز رادیو به من نرسیده است. علی رستمی (حسن) را همیشه می بینم اصلا" پیش خودمان است و جواب نامه شما به ایشان رسیده بود و خیلی خوشحال شد.
به علی رضا گنجی پور هم بگو حتما" برایم نامه بنویسد و این قدر تنبل بازی در نیاورد، در نامه بعدی نوشته اید که دانشگاه قبول شده ام کاردانی الکترونیک تهران که تا بهمن برای ثبت نام وقت هست در مورد هوای بندرعباس که نوشته بودید خنک شده الحمدلله ولی بعضی از بچه ها که از مرخصی بندرعباس برمی گردند می گویند هنوز از کولر استفاده می کنند ولی حتما" تا حالا هوا خنک شده که جای خوشحالی است ولی این جا هوا خیلی سرد است و ما اورکت می پوشیم که شاید سردتر هم شود در پایان همه شما را به خدا می سپارم ناراحت نباشید من حتما"می آیم ولی دیر یا زود دارد معلوم نیست
من که این جا خیلی راحت هستم در ضمن جواب نامه مادرم و خواهرم را جداگانه می نویسم.
همه را سلام می رسانم
امیدرضا گنجی پور 65/8/23
**************
1365/8/26
خمت پدر گرامیم سلام عرض می کنم امیدوارم که حالتان خوب باشد، این دو پاکت نامه که لای این نامه است قرار بود دست برادر ذبیح الله کریمی بفرستد که متاسفانه ندیدمش و حالابا این پاکت پست می کنم. راستی رادیو هم رسید خیلی متشکرم حالا بهتر شد.
دیگر چیزی برای نوشتن ندارم چون همه را در دو نامه داخل این نوشته ام.
به امید پیروزی
راستی داخل 2 نامه نوشته ام که رادیو نرسیده چون این 2 نامه را 3 روز قبل نوشته ام ولی همین دیروز رادیو دست یکی از برادران رسید.
متشکرم
65/9/20
طرح پایین نامه از خودم است
طرح پایین نامه را به شما تقدیم می کنم نامه را نگهداری کنید.
خدمت پدر گرامی خودم جناب آقای محمد گنجیپور سلام عرض میکنم، پس از عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم، خوب این هم اولین نامه البته یک کمی طول کشید ولی خودتان باید ببخشید چون یک مقدار کار بود که نتوانستم سریع نامه بنویسم و به این خاطر تصمیم گرفتم که از جالبترین پاکت نامه استفاده کنم که بتوانم جبران کنم، از جریان اعزام بگویم آن شب (دهم) که اعزام بود بعد از شام خوردن پیش شما و خداحافظی به بسیج که رفتم ماشینها آماده بود و سوار شدیم و حرکت کردیم. تقریبا ساعت 5/12 شب به سیرجان رسیدیم که هوا تقریبا بارانی بود پس از سوختگیری ماشین به حرکت ادامه دادیم که البته هوا سرد بود ولی ما اورکت داشتیم و باران ادامه داشت نزدیکیهای شیراز صبحانه را خوردیم و برای ظهر داخل شیراز بودیم که باران به شدت ادامه داشت و تمام خیابانهای شیراز پر از آب بود و آب تا بالای زانو میرسید و مثل رودخانه جریان داشت. آب داخل مغازهها و منزل مردم رفته بود ماشینهای کوچک گیر افتاده بودند و وسط خیابان مانده بودند. ترافیک شدیدی بود و راه بندان. مردم به داخل خانههایشان پناه برده بودند منظره عجیبی بود من که تا به حال باران این جوری ندیده بودم و مردم میگفتند که بعضی خانهها خراب شده و تلفات هم داده است. به هزار زحمت از شیراز خارج شدیم در بین راه همه جا سیل میآمد و حرکت ماشینها در جادهها به کندی صورت میگرفت. در سه راهی کازرون ماندیم چون پل شکسته بود بعد از 8 ساعت انتظار بالاخره حرکت کردیم و رد شدیم و شب را استراحت کردیم چون جاده خطرناک بود همه شهرها باران و سیل بود و بالاخره بعد از 48 ساعت به اهواز رسیدیم و بعد از یک روز به منطقه خودمان رفتیم البته این جا هم باران آمده ولی نه زیاد هوا جالب است، به دایی نامه نوشتم و به حسن هم تلفن زدم البته خودش نبود مهناز بود. حالم خوب است و جایمان راحت، علی رستمی هم همینجاست و سلام شما را میرساند. راستی یک گزارش کار گرفتم یعنی این که مقدار روزهایی که تا الآن بودم پولم را پرداخت کنند بعد دست یکی از برادران که به بندرعباس میآمد فرستادم البته چند نفر دیگر هم همین کار را کردند حالا این برادر که اسمش آبینه است یا برگه را به شما میدهد یا پولها را اگر برگه داد که میروید تعاون سپاه و پول را میگیرید و اگر پول را هم خودش گرفت و به شما داد که بهتر در هر صورت تمام پولها را مثل قبلا برایم پست کنید (فکر کنم 8 هزار تومانی شود شاید هم کم تر) پس پولها را برایم پست کنید که لازم دارم و اگر هم آن برادر شما را ندید که هیچ خودش میآید این جا. همه را سلام میرسانم نامه بنویسید.
29 ارديبهشت 1403 / 10 ذيالقعده 1445 / 2024-May-18