* بسم الله الرحمن الرحیم. در کنار همسر شهید احمد طرزی هستیم که در ضمن تشکر از ایشان می خواهیم که خودشان را معرفی کنند و بفرمایند در چه سالی با شهید ازدواج کردید و نحوه ی آشنایی شما با ایشان چگونه بود؟
- بسم الله الرحمن الرحیم. من مهری مناف پور هستم. در سال ۱۳۶۱ با شهید آشنا شدم. البته آشنایی من با شهید و ازدواج ما از طریق یکی از دوستان صمیمی بود که واسطه بین من و شهید طرزی بود.
* شهید چه ملاک ها و معیارهایی برای انتخاب همسر داشتند که با شما در میان گذاشتند؟ آیا شما ملاک هایی برای انتخاب همسر داشتید و آیا این ملاک ها را در شهید دیدید که به ایشان جواب مثبت دادید؟
- یکی از ملاک های مهمی که ایشان داشتند و در وصیت نامه اش هم به آن اشاره کرده بود این بود که می خواست همسری برای ازدواج انتخاب کند که الگوی فاطمه گونه داشته باشد. البته من خودم را شایسته این الگو نمی دانستم و شهید یکی از معیارهای اصلی برای انتخاب همسرش این بود.
در صحبت هایی که قبل از ازدواج داشتیم ایشان خیلی تأکید داشتند روی زندگی ساده و بیشتر مسائل مذهبی و دینی و عبادی مدنظر ایشان بود و این که خانواده ای مذهبی باشند که پدر و مادرم خانواده مذهبی بودند.
* از نظر مالی و اقتصادی وقتی زندگی مشترک خود را شروع کردید در چه حدی بود؟ آیا شهید به ساده زیستی اهمیت می دادند؟
- البته ما هنوز زندگی مشترک مان شروع نشده بود چون حدود ۵ - ۶ ماه در عقد بودیم. شهید بعد از مراسم یعنی حدود سه چهار هفته بعد از عقد با مشورت من (روی اصل مشورت خیلی تأکید داشتند) و متقاعد کردنم به جبهه برگشتند.
شاید در طول مدت عقد ما بیشتر از چند بار همدیگر را ندیدیم چون ایشان در نامه هایش می نوشتند که مثلا من این سه ماهی که جبهه هستم اگر بعدش بخواهم بیایم، جبهه رفتنم فایده چندانی ندارد چون ایشان در قسمت اطلاعات عملیات بودند و قسمتی بود که در جبهه حیاتی بود قبل از انجام عملیات.
ایشان در نامه هایش می نوشتند که اگر من بخواهم از جبهه بیایم تمام زحماتم در این سه ماه از بین می رود و در واقع کاری عبث و بیهوده انجام دادم چون وقتی با منطقه آشنا می شوم اگر بخواهم برگردم و نیروهای جدید جایگزین من بشوند آن ها هم باید تمام مراحلی را که من طی کردم را برای شناسایی قسمت هایی از منطقه بگذرانند. خلاصه ایشان با توجه به مسئولیتی که در جبهه داشتند حداقل باید ۶ ماه پیوسته فعالیت می کردند.
ایشان در نامه های بعدی نوشته بودند که چه خوب است که ما زندگی مشترک مان را در جبهه شروع کنیم اگر شما راضی هستید که متأسفانه خدا ما را شایسته این ندانست و قبل از این که زندگی مشترک مان را شروع کنیم ایشان در فروردین سال ۱۳۶۲ شهید شدند.
* زمانی که از کسی رفتاری غیرمنطقی یا خلاف اسلام سر می زد آیا شهید عکس العملی نشان می دادند؟
- من و شهید خیلی کم با هم بودیم ولی تا آن جا که من رفتارشان را می دیدم معمولا آن طور نبودند که به طرف تذکر بدهند و معمولا به گونه ای رفتار می کرد که طرف خودش متوجه رفتار بی منطقش بشود.
شهید اخلاق خیلی آرام و متینی داشت و پرخاشگر نبود و همین اخلاقش شاید سبب می شد که طرف خودش پی ببرد به غیرمنطقی بودن رفتارش.
* اگر مشکلی برای شهید پیش می آمد سعی می کرد خودش مشکلش را حل کند یا با کسی در میان می گذاشت؟
- قبل از هر چیزی خیلی به توکل به خدا اعتقاد داشت و می گفت که ابتدا باید به خدا توکل کرد و از خدا استمداد جست و بعد به اصل مشورت تأکید داشت و می گفت که با توجه به این که به خدا توکل می کنیم ولیکن باید با افرادی که صاحب صلاحیت در این امر هستند مشورت کنیم.
در امور زندگی مشترک با وجود این که ما مدتی عقد بودیم و فقط چند برخورد با هم بیشتر نداشتیم در امور زندگی سعی می کرد که مسائل را با مطرح کردن و مشورت به نتیجه برساند.
* ویژگی های اخلاقی شهید را بیان کنید؟ صداقت و فروتنی؟
- یکی از ویژگی های مهمی که شهید داشت آرامش و متانتی بود که داشتند و بیشتر مواقع وضو داشتند و سعی می کردند که نمازشان را اول وقت بخوانند و چون در زندگی مشترک نزدیک ترین فرد را همسر می دانست سعی می کرد که این نکته های ریز را هم به من یادآوری کند. احادیثی را نقل می کرد و می گفت: می دانی اگر شب فرد باضو باشد و بخوابد گویی که تمام مدت خواب را عبادت می کند.
به مسائل مذهبی خیلی اعتقاد داشت و همیشه دوست داشت من را با مسائلی که خودش به آن اعتقاد دارد همراه و همگام کند. چون پدرشان کشاورز بود خیلی به ایشان تأکید می کردند که زکات بدهند تا مال شان حلال بشود.
09 ارديبهشت 1403 / 19 شوال 1445 / 2024-Apr-28