بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
" أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنينَ وَليجَةً وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ ( آیه 16 سوره توبه)"
چنین می پندارم شما بدون آزمایش به حال خود رها می شوید؟ خداوند شما را در مقام مجاهد و طاقت می آزماید تا معلوم شود که چه کسی به حقیقت مومن است و جز خدا و رسول و مومنان را هرگز دوست خود و هم راز خویش نخواهد گزید .... و ( اگر دوستی با کافران را پنهان دارید ) خدا از همه کردار شما آگاه است.
اما پس از حمد خدا و درود به رسول است و آل او .... خدمت مادر عزیز و زحمت کش و فداکارم سلام عرض می کنم و {...} شایسته او باشد! هر چند که در نوشتن نامه لزومی نمی بینم و شاید هم برای شما مسائلی ایجاد کند. رجوع به قرآن که برنامه زندگی ماست. او کار ما مطلع می شوید .... ولی آیه و بالوالدین احسانا حکم می کند که نامه ای هم برای شما بنویسم و بدین وسیله استدعای عفو و گذشت از شما مادر فداکار بنمایم. هر چند که احسانی طاهری برای شما نداشتم ولی امیدوارم بتوانم فرزند صالحی بوده و از این طریق حق شما را ادا نمایم که این بار منوط به رضایت شما از دست من و عفو من می باشد. خداوند اجر عظیم و صبر جمیل به شما عنایت فرماید. اما مادر عزیز خدا هیچ کس را بدون آزمایش و رها نمی کند. همه کس را در بلا ها و رنج ها و مهلکه ها می اندازد تا {خبیث} از طیب و پاک جدا شود و انسان ها در بوته آزمایش گداخته میشوند تا نا خالصی های آن ها جدا شود و معلوم گردد که آیا ما به زبان لا اله الا الله می گوییم و شریکی برای خدا قائل نیستیم و تنها میان {...} و جان گیرنده را نمی بینیم و عملا هم پایبند به یگانگی و قدرت لایزال پروردگارمان هستیم. اما چطور؟ جایی که فکر می کنیم که زبانمان یا جانمان یا عیال و فرزند و .... در خطرات و کافران ما را تهدید میکنند، آیا آن وقت به یگانگی خدا معتقدیم و یا نه با کافران سازش می کنیم. آن ها را شریک خدا قرار می دهیم، آن ها را دوست خود اختیار می کنیم و همواره هر چه بخواهند در اختیارشان می گذاریم برای اجرای عملیات کثیف و مردم آزاری های پلیدشان تسهیلات آماده می کنیم، مانع کارشان نمی شویم، اطلاعاتی در جهت کارهای خلق آزارشان بخواهند در اختیارشان میگذاریم، مثل این که جلوی خدا ایستادهایم، با ترس و لرز از آن ها، تسلیم آن ها میشویم. سخنشان را گوش میکنیم و دم بر نمی آوریم و ..... تنها برای این که چند سیلی و احتمالا چند شلاق به تنی که اگر حالا نه، چند روز دیگر خاک می شود، نخورد !!! زهی بدبختی و خواری ....
همه ما باید در روش زندگی خود تجدید نظر کنیم ببینیم که هستیم، چه می خواهیم بکنیم. زنده بودن و یا نبودن ما چه اثری دارد؟ آیا قرآنی که این همه خود را پایبند او می دانیم ما را تایید میکند و قبول دارد. آیا خدایی که شبانه روز هزاران مرتبه او را یاد میکنیم در مورد اعمال ما چه می گوید؟ آیا قرآن که برنامه زندگی در هر مسلمانی است دوستی و سلام و علیک ما را با دشمنان قرآن - اگرچه فرزند، برادر یا هر کس دیگری باشد- تجویز می کند؟ اگر نمی دانیم، ناآگاهیم باید دنبال آن ها که آگاهی دارند را بگیریم و از اعمال گذشته مان استغفار کنیم که خداوند مهربان و توبه پذیر است .... و اگر می دانیم عمل کنیم و از هیچ کس جز خدا ترسی نداشته باشیم و واقعا از گفتن حق و آشکارسازی حقیقت نهراسیم اگر چین جان ما در خطر باشد.
ما باید کاری کنیم که خلیفه الله و جانشین خدا بر روی زمین باشیم، این یعنی چه؟ یعنی این که در همه کارهای خود حق را نشان دهیم و باطل را عقب رانیم، در همه جا و همه کار حتی در جارو کردن در خانه تا چه رسد به این که ما را جلوی ظالمان قرار دهند. این جا کوچکترین سازشی گناه است حتی اگر فحشی به آن ها میدهیم با صدای کوتاه تر از صدای آن ها باشد. حتی اگر کوچکترین نرمشی به آن ها نشان دهیم و حالت اعتراض و خشن خود را نشان ندهیم چون خداوند قهار و شدید العقاب است و ما اگر با دشمنان خدا قهرآمیز نباشیم اگر مسلحانه نباشیم گناهی بس بزرگ کرده و همراه باطل رفته ایم. میگویم قهرآمیز و خصمانه و مسلحانه، نه این که فقط شمشیر و مسلسل داشته باشیم! نه! یعنی این که قهرآمیز و قاطعانه با آن ها رفتار کنیم، به یاد داشته باشیم که این ها دشمنان خدایند و دشمنان ما اگر مومن هستیم .... و در زیر ظاهر آراسته خود چهره های گرگ صفت و خون آشامی دارند که نمونه آن را کرارل دیدهایم در ویتنام در لبنان در خانه خودمان در نفس خودمان، خودخواهی ها، جاه طلبی ها همه این ها از صفات دشمنان حقند باید برای مبارزه با آنها برخیزیم، نه تنها به درون خویش بپردازیم کثافات درونی و حسد و خودخواهی ها را دور کنیم تا بین ما اصلاح شود. حضرت علی می فرمایند اصلاح ذات بین خیره من قاتله {....} اصلاح بین خود ( بین مومنین ) بهتر از همه نمازها و روزه هاست. و برای این که متحد شویم بایستی رذایل اخلاقی خود را از خود دور کنیم .... ماه رمضان در پیش است و بهترین موقعیت برای این کار می باشد. وقتی متحد شویم آنگاه به جنگ و مبارزه با دشمن بپردازیم، این باعث محافظه کاری و فرصت طلبی نشود که بگوییم پس حالا ما کنج .... مینشینیم و خودسازی میکنیم نه! در همان حال که مبارزه با خود میکنیم مبارزه با دشمن می نماییم و مبارزه با خود که جهاد اکبر نامیده شده است به خاطر این است که خصال دشمن را از خود دور کنیم. با او سازش نکنیم و قاطعانه برش اندازیم. به چه طریق؟ و علیکم بالقرآن، قرآن به ما می گوید، بله باید قرآن بخوانیم، و به قرآن عمل کنیم و طریق و راه و روش حرکت مان را از قرآن الهام بگیریم که قرآن هدایت کننده متقین است. متقین افرادی هستند که قوانین خدا را رعایت میکنند و وابستگی به جز به خداوند ندارند. خود را تغییر میدهند و بهتر میشوند. یعنی همیشه در حال حرکت و تغییر هستند و تکامل می یابند. برحق اند و باحق. و آن هایی که خود را در برخورد با گرفتاری ها قرار داده و در مهلکه ها رفته و سالم برمی گردند چون کوهی استوارند. که تنها در مقابل خدا خاضع و خاشع می باشند.
بیدی نیستند که با هر بادی بلرزند، امروز اگر فلانی پیشنهاد کرد که بیا فلان کار به ظاهر انقلابی را بکن زود تحت تاثیرش قرار گیرند و به اصطلاح احساساتی شوند و فکر خارج رفتن به سرشان بزند و یا خود را در زندگی پست {....} غرق کنند. آن هایی که چنین حرف های دهان پرکن نمی زنند اگر خود اهل عمل بودند اینجا نبودند .... سوال می شود پس چه راهی را انتخاب کنیم؟ قرآن می گوید .... " و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا" کسانی که در راه ما (تنها در راه خدا) کوششکنند ما راه را به آن ها نشان می دهیم. پس ابتدا بایستی زمینه و شرایط درونی را در خود ایجاد کنیم و بدی های خود را دور بریزیم و همچنین از افرادی که نمی خواهند بدی های شان را از خود جدا کنند دوری کنیم. افرادی که پول و مال و جان و .... برایشان از خدا عزیز تر است چه برسد از خواهر و مادر.
مادر گرامی شما تنها به خدا فکر کنید و تنها خدا را در نظر بگیرید همه غم ها و غصه های دنیا برایتان قابل تحمل می شود تنها غصه و ناراحتی که برای همه کس غیر قابل تحمل است ناراحتی و عذاب آخرت است و از این گذشته در دعای کمیل می خوانیم " إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ " ای خدای من و آقای من و مولای من و پروردگار من گیرم گریه کردم عذاب تو را چگونه صبر کنم دوری تو را گرفتم صبر کردن بر سوزندگی آتش پس چگونه صبر کنم از نگریستند روی بخشش تو. یعنی غیر از عذابی که در ازای عمل به انسان می رسد، دوری از حق خود نیز بزرگترین عذاب خواهد بود. شما فکر نکنید که کاری از دستتان بر نمیآید، انسان تا زنده است تا انرژی دارد باید کار کند کار در جهت حق نه همه کاری، کاری که صفات خدایی در انسان ایجاد کند. شما و مادران فداکار چون شما وظیفه مهمی در آگاه نمودن زن ها دارید این وظیفه شماست و در مورد آن در مقابل خدا بایستی پاسخگو باشید و از شما سوال می شود که چرا مسئولیت خویش را انجام ندادهاید؟ شما باید زن های فامیل و محله و دختران را در هر مورد و هر فرصتی که به دست می آورید آگاه کنید. به آن ها بفهمانید که زندگی تنها خوردن و خوابیدن نیست. زندگی مبارزه است در راه عقیده، و عقیده ما چیست؟ پیروزی حق و نابودی باطل و در این راه هیچ سهل انگاری و سستی موجه نیست و مسئولیت دارد و در صورت انجام وظیفه نکردن عتاب در انتظار ماست.
مادر عزیز از قول من خدمت خواهرم مهین خانوم و شوهرشان و بچه های شان سلام برسانید و بگویید مسئولیت مادر بودن بسیار مسئولیتی سنگین است امیدوارم که در این راه قصور نکنید، و سعی کنید از بچگی در آن ها صفات پست و ناصحیح جایگزین نشود که بعدا برای از بین بردن آن رنج بسیار متحمل شوند.
خواهرم طاهره و شوهر و بچه هاشان را سلام برسانید. طاهره جان تو که مقداری آگاه هستی، تنها به زندگی و بچه نپرداز، مطالعه کن، قرآن بخوان، دستورات اسلامی و وظایف زنان را از کتاب آسمانی به دست آورد و خواهران دیگر را نیز از آن ها آگاه بساز، وقتی با خواهرانت دور هم نشسته اید چرند و پرند و حرف های تمام ناشدنی و خاله زنکی نگویید.... دلم نمیخواهد از وقت عزیز خود استفاده کنید. حدیثی، آیه ای که از قرآن خوانده اید برای هم تعریف کنید و نظر آن ها بپرسید و نگویید{...} نیستیم، آیا تا به حال خوانده اید که بفهمید بلدید یا نه؟ تقریبا یک آیه بخوانید و روی آن فکر کنید. مقداری که با {...} آن را خواندید، نه تنها از رویش مثل قرآن خانه های تخت فولاد که برای پول قرآن می خوانند بر شما هم برای ثوابش بخوانید که آن ثواب را هم اگر معنی آن را ندانید نبرده اید، بلکه با تانی و تفکر .... پس از چندی با قرآن آشنا می شوید، و می توانید بفهمید آیه ای بخوانید با بتول در میان بگذارید آن چه می فهمید برای خواهران دیگر بگویید. این ها وظایف شماست، زندگی حضرت فاطمه (ع) را بخوانید، صفات و خصوصیات آن حضرت را بخوانید ... از شوهر خود بخواهید اینطور کتاب ها را برایتان فراهم کند یا بتول این کار را بکند، سعی کنید خود را {...} به صفات آن بانوی عظما بنمایید، این ها را اگر این نکنید مسئولیت دارید، بترسید از عذاب خداوند، بترسید از آتش دوزخ، وظیفه ما گفتن است اگر شما گفته ما را گوش نکنید یا عمل نکنید عذابش دو برابر می شود، در این دنیا چه میخواهید بکنید اگر این ها را نکنید، بله صحیح است که جارو کردن در زن خانه اش (زن مومنه) جهاد است ولی تنها جارو کردن نباشد باید انگیزه این جارو کردن هم در نظر گرفت، بعضی مواقع انسان برای راحتی و خوشی خودش جارو میکند. بعضی وقت ها از روی لج و لجبازی، بعضی اوقات هم برای رضای خدا و برای این که انجام وظیفه کرده باشیم و برای این که راحت طلبی نکرده باشیم. این ها همه جا رو کردن است ولی پاداشش خیلی با هم تفاوت دارد. وظیفه شما در تربیت فرزند خود مخصوصا دختران بسیار سنگین است، از بچگی آن ها را محجوب و عفیف بار بیاورید. بچه یک ساله اگر با پیراهن بی آستین و پای باز بگردد، چه در خانه در کوچه رویس اثر بد می گذارد، حجب و حیا را در این طفل های معصوم نکشید. این ها همه عذاب دارد. رقص، دست زدن، نی نای نای یاد دادن به بچه ها کجا و صلوات و شکر و الحمدالله یاد دادن کجا. شما خود قضاوت کنید و هر کدام را میپسندید عمل کنید و منتظر پاداش آن باشید. بچه ها را از کوچکی حق طلب بار بیاورید، تو سری خور و پست و رذل نکنید. او را همیشه هر چی میخواهد برایش انجام ندهید تا مفهوم محرومیت را بفهمد.
خواهرم طیبه و شوهر و دختر کوچکش را سلام برسانید، طیبه جان تو خیلی بچه هستی ولی امیدوارم عقل تو بزرگ باشد. مسائل را خوب درک کنی و سعی کنی که عمل کنی، قرآن و زیارتی که می خوانی بیثمر نباشد. با معنی بخوان، حتما وقتت خیلی صرف دختر عزیزت می شود. فکر کن اگر یکی او را از تو بگیرد چقدر ناراحت می شوی ....، تو حالا مادر شده ای پس قدر مادرت را بدان، بچه ناز و معصوم خود را شبیه جانیان بی بند و بار نکن، در تربیتش خیلی کوشش کن.
خواهرم بتول تو خیلی احساساتی هستی، زیاد حرف میزنی و کم عمل میکنی، توای که باید خانواده را آگاه کنی آن ها را به مطالعه داری و خودت هم بسیار مطالعه کنی ولی متاسفانه خیلی کم کاری میکنی (می دانی فرد انقلابی و مجاهد از نظر علمی و دینی کیست؟ به شخصی که هر لحظه دیگر شود، هر لحظه منقلب شود، هر لحظه مسائل را بهتر بفهمد، هر لحظه شناختنش بالاتر برود.) پس در این جهت کار کن. نقاط ضعف خود را حل کن. بیشتر اسلامی شو، دختر مسلمان وظیفه سنگینی دارد. تو خود را با هر چه پوشیده تر بودن به مردم بفهمان که بتولی، یعنی باید در جمع آن که پوشیده تر، آن که زیرک تر و آن که سنگین تر و آن که کمتر بحث می کند، آن که صبورتر و شر و شورتر است بتول باشد، مانند آتشی که در زیر خاکستر است درونی روشن و رویی پوشیده داشته باش، تو به آنجا که می خواهی برسی. تنها از این را می توانی و ان شاء الله حرکت تو، تو را به خواستت می رساند. بتول قرآن بخوان، قرآن بخوان، قرآن بخوان. به مرضیه و شمسی و شهناز هم بیاموز. تو فقط همین سه بچه ها را خوب کن، اهل مطالعه و افرادی دقیق و عمیق. برای دنیا و آخرتت کافی است.
مرضیه جان نمی دانم تو درباره من چه فکر می کنی، اگر مرا خیلی دوست داری خیلی قرآن بخوان، نماز بخوان، و دختر خوب و عفیفی باش. شمسی و شهناز شما هم همینطور من به شما ها وصیت می کنم.
مادر جان همین الان که این نامه را خواندید و تمام شد من از شما میخواهم به عنوان حق شرعی که اگر نکنید فکر کنم مسئول باشید بروید بازار برای همه دخترها و نوه های تان سربندی مشکی بخرید و بدوزید و مجبورشان کنید که میشه زیر چادر در سر کنند.
چادر مشکی بپوشند چون محبوب تر است، شلوار رنگی نپوشند. این ها خواسته های من از شماست و خواهران من با هم هفتهای یک روز قرار بگذارید بیایید منزل دور هم جمع شوید همدیگر را نصیحت کنید، آماده کنید و عمل به قرآن نمایید.
به امیرعباس داداشم برسید نگذارید که فقط پدر و مادرش روی تاثیر بگذارند او را جزو خودتان کنید چون هم فامیل شماست. او بچه است و پاک چیزی نمی فهمد نگذارید منحرف شود. پدر و مادرش نا آگاهند خوشبختی را در مال و ثروت و ماشین و خانه و باغ میدانند، نمیدانند که این ها چشم به هم زدنی نابود می شود و آنچه می ماند صفات خداوندی است و آن ها که این صفات را دارند همیشه زنده اند. اگرچه مرده باشند.
یاسر عرفات میگوید: زنده بودن ما از تقصیر است. یعنی اگر ما آدم های خوبی باشیم در {...} زنده باشیم به خاطر این است که خدا میخواهد از آن تقصیرها توبه کنیم و بعد بمیریم. پدرم که خدا او را رحمت کند. اگر چه در انجام اعمال دینی مثل نماز و روزه قصوری می کرده ولی از آنجا که آدمی زحمت کش و سلیم النفسی بودند پس از این که توبه کردن {...} قرب الهی رفتند و این رفتن شان خود دلیل بر خوب بودن شان است. نه رفتن همه کس، بلکه هر کس آدم خوبی باشد و برود .پس ما هم که زنده ایم به خاطر تقصیر است شماها همه دعا کنید. شما مادرجان شما که بیدار می شوید، خواهرانم وقتی بچه هات آن شب گریه میکنند و بیدار میشوید، دعا کنید و برای من از خدا آمرزش بخواهید، خودتان هم اگر ناراحتی از من دارید مرا عفو کنید چون نمیتوانم پیش شما باشم و جبران کنم. همه فامیل و دوستان و همسایگان را سلام برسانید و جستجو کنید اگر گله ای از من دارند بگشایید به هر وسیله که برای تان ممکن است.
با خانواده مرحوم آقای موسوی همبستگی خود را حفظ کنید. از هر راهی که می توانید مادرشان را خواهر خود حساب کنید و شما هم که یک مادر عزیز و {...} واقعا او را خواهر خود حساب کنید. به او سر بزنید و از حال همدیگر بی خبر نباشید. از قول من هم سلام فراوان به او برسانید. خداوند همه شماها و مادران مثل شما {...}
و سلام علی من اتبع الهدی
سلام بر کسی که از طریق هدایت پیروی میکند.
13 ارديبهشت 1403 / 23 شوال 1445 / 2024-May-02