1. دوران زندگانی شهید بعد از تولد از نظر اخلاقی و برخورد وی نسبت به خانواده و آشنایان را توضیح دهید؟
در زمانی که بچه بود و زبان باز کرد همیشه سخنان شیرین همراه با خنده صحبت می کرد و آدمی نرم در مقابل خانواده بود. موقعی که حرف حق زده می شد از دیگران خود را کوچک تر می شمرد و هر وقت سهم برادران بیش از او می شد ناراحت می شد و می گفت همه باید یک اندازه باشند و هیچ فرقی بین ما قائل نشوید. هر کسی از دروغ و ریا و غیبت و افترا صحبت می کرد با آن با مقابله بر می خواست حتی با پدر و مادرش و همیشه همه را به وحدت دعوت می کرد.
2. از چه سنی به مسائل دینی علاقه مند شد؟ آیا در جلسات مذهبی شرکت می کرد؟ (توضیح دهید.)
در زمان انقلاب 10 ساله بود و با این که بسیاری از چیزها به نظرش نمی رسید ولی همواره عکس امام را دوست می داشت و زمانی که در رادیو یا تلویزیون سخنرانی می کرد به حرف هایش گوش می کرد و بعد به کلاس قرآن می رفت به طوری که بهترین قاری شده بود. در تمام مجالس سخنرانی شرکت می کرد از جمله عضو اصلی انجمن اسلامی در مدرسه شده بود و برای دیگران سخنرانی می کرد.
3. فعالیت های او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (تظاهرات، پخش اعلامیه علیه رژیم پهلوی) و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی (در بسیج، نهادها و ارگان های دیگر) را بیان کنید؟
بیش تر فعالیت های وی به علت کوچکی سن بعد از انقلاب شروع شد و در مدرسه همواره با منافقان به مبارزه بر می خواست و ماهیت آنان را افشا می کرد و در خیابان و محله هر کسی مخالف انقلاب حرف می زد به شدت با وی به مبارزه بر می خواست. زمانی که به بسیج دانش آموزی اسم نوشت اولین بار در سال 62 به جبهه خوزستان رفت در حالی که 15 ساله بود و بعد از باز شدن مدارس دوباره برگشت و در مدرسه اسم نوشت. در سال 63 از رشته معارف اسلامی دانشگاه آزاد قبول شد و مشغول تحصیل شد.
4. فعالیت های وی در روزهای مهم انقلاب (17 شهریور و 22 بهمن و...) را توضیح دهید.
البته همان طور که گفته شد وی در زمان انقلاب چندان سن و سالی نداشت ولی در 22 بهمن هر سال مقالاتی می نوشت و در اختیار دوستان قرار می داد و برایشان از انقلاب اسلامی تعریف می کرد.
5. انگیزه رفتن وی به جبهه چه بوده و از طریق کدام ارگان نظامی عازم جبهه شده است و نحوه شهادت او را بنویسید.
علت اصلی رفتن وی به جبهه پاسداری از اسلام و قرآن و خون شهدا بوده. در وصیت نامه خود به آیه «ولاتحسبن الذین....» اشاره نمود و هدف اصلی خود قرار داده است. وی از طریق بسیج دانش آموزی عازم جبهه شد. بنا به نقل خود، وی تیربارچی بوده و در خط اول حمله به شهادت رسیده است. شنا در آب را هم به خوبی آموزش دیده بود و بر اثر اصابت گلوله به قلبش و سایر اعضایش به شهادت رسید.
6. نظر ایشان در مورد ضدانقلاب و نحوه ی برخورد با آن ها چگونه بوده است.
ایشان آنان را محارب با اسلام قلمداد می کرد و به آنان لقب ابوجهل و ابولهب را می داد و بدون کوچک ترین رعبی حتی با کهنسالان نیز مقابله می کرد.
7. چه مدت و در کدام جبهه مشغول خدمت به اسلام بوده است و اگر قبل از شهادت در حین خدمت در جنگ مجروح شده بود، جزئیات را بنویسید.
مدت 3 ماه تابستان 63 را در جبهه گذراند ولی این بار در اولین گروه راهیان کربلا در اواخر پاییز 64 عازم جبهه های نبرد شد و نزدیک سه ماه در جبهه بود که به شهادت نایل آمد.
8.آخرین صحبت او چه بود و قبل از شهادت چه توصیه ای داشت؟
آخرین باری که به مرخصی آمده بود در خانه به او گفتند که اگر امکان دارد دیگر نرود ولی گفت مگر خون من از خون شهدا رنگین تر است که من نروم و آن ها(دوستانش) انتظار مرا می کشند و همواره می گفت به خدا قسم اگر لذت شهادت را می دانستید هیچ کدام از شما نمی ماند و به جبهه می رفت و به بهشت موعود داخل می شد و همواره می گفت به یاد خدا باشید.
29 ارديبهشت 1403 / 10 ذيالقعده 1445 / 2024-May-18