معرفي شهيد شاخص بسيج دانشجويي سال 1395
تاريخ : 1395/03/25
سعيد در سال 1340 در خانواده ايي متعهد و مذهبي چشم به جهان گشود. پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و قسمتي از دوران متوسطه و همچنين شركت در كلاسها و جلسات اسلام شناسي براي ادامه تحصيل به همراه برادرش مسعود عازم آمريكا گرديد و پس از ورود به دانشگاه به عضويت انجمن اسلامي دانشجويان آمريكا و كانادا در مي آمد
نام و نام خانوادگی: سعید یداللهی نام پدر:ابوالقاسم
محل تولد: کرمانشاه تاریخ تولد:1340/9/21
فعالیت ها: عضو انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا
رشته:مهندسی صنایع
دانشگاه: کانزاس
محل شهادت:ارتفاعات 1150 بازی دراز تاریخ شهادت:1360/2/4
سعید در سال 1340 در خانواده ایی متعهد و مذهبی چشم به جهان گشود. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و قسمتی از دوران متوسطه و همچنین شرکت در کلاسها و جلسات اسلام شناسی برای ادامه تحصیل به همراه برادرش مسعود عازم آمریکا گردید و پس از ورود به دانشگاه به عضویت انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در می آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی سعید و سایر برادران مسلمان رسالتی سنگین بر دوش خود احساس می کنند و آن رساندن پیام انقلاب اسلامی بود . لذا در این زمینه و به مناسبت های مختلف به تظاهرات و تحسن دست زده و توطئه ها و تبلیغات گسترده شیطان بزرگ را که علیه انقلاب اسلامی اعمال می شد را خنثی و گردانندگان آن را رسوا می نمود. او در این راه سخت ترین شکنجه های جسمی و روحی را که از سوی سازمان جهنمی سیا اعمال می شد را متحمل شد و در این رابطه چند بار دستگیر وزندانی می گردد و در زمان اوج گیری مبارزات دانشجویان مسلمان در اعتصاب غذایی جلوی کاخ سیاه واشنگتن شرکت می کند و در درگیری با پلیس آمریکا یکی از آنها توسط سعید مضروب می شود و از طرفی سعید در اثر ادامه اعتصاب غذا و مقاومت دلیرانه بیهوش می شود و او را به بیمارستان انتقال می دهند و زمانی که به هوش می آید از بیما رستان می گریزد و پس از آن به علت اینکه پلیس مضروب علیه وی شکایت کرده شدیداً تحت تعقیب قرار می گیرد . تا اینکه در روز قدس تظاهرات با شکوهی به راه می اندازد که همان روز مجدداً دستگیر و زندانی می شود و در دادگاه های بعدی حاضر نشده و غیاباً به15 سال زندان محکوم می شود و این بار با همکاری برادران و یاری الله از آمریکا گریخته و وارد ایران می شود و به محض ورود تقاضای دیدار با امام را می نماید و پس از چند روز همراه چندین تن از بستگانش به جماران می رود. سعید با این همه فدا کاری می گفت که من به این انقلاب مدیونم زیرا که کاری نکرده ام و بالاخره با ورودش به ایران خود را در اختیار ارگانهای انقلابی و جبهه جنگ قرار داد و به عضویت بسیج مستضعفین سپاه پاسداران غرب کشور درآمد.سعید پس از چند روز آگاهانه و عاشقانه راه خود را برگزید و با پای خود به قربانگاه رفت و در جبهه های بازی دراز پس از نبردی بی امان در تاریخ 60/2/4 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.