شهید یدااله احمدی در 28/3/42 هجري در خانواده اي متوسط در محله دروازه اصفهان واقع در شيراز فرزندي ديده به جهان گشود که نامش را يدالله نهادند. در سال 1348 در سن شش سالگي جهت فراگيري درس به دبستان ابتدايي امير کبير واقع در خيابان تيموري شيراز مشغول به تحصيل شدند و دوره ابتدايي را در همان دبستان با نمرات عالي به اتمام رساندند. در سال 1353 در سن 11 سالگي وارد دوره سه ساله راهنمايي شدند و با بهترين وجه ممکن و با موفقيت کامل اين دوره را سپري نمودند و چون علاقه زيادي به رشته رياضي داشتند غالبا در دروس رياضي بهترين نمره را کسب مي نمود و سال اول نظري را در رشته فيزيک در مدرسه ابوذر (شاپور سابق) سپري نموده و بقيه را تا اخذ مدرک ديپلم در دبيرستان مشکين فام واقع در جنب دانشکده مهندسي گذارندند. اوقات بيکاري بعد از تحصيل را در مغازه کانال کشي مشغول به کار بودند و تا آن جا که در آن شغل استاد شدند پس از گذارندن سه ماهه تابستان در آن شغل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مدت 2 سال خدمت خود را به عنوان پاسدار در جبهه هاي کردستان و غرب باختران و اواخر خدمت را در جزاير مجنون و جبهه آبادان سپري نمودند و در اواخر خدمت در امتحان گزينش دانشجو براي تربيت معلم شرکت کردند و با پايان گرفتن خدمت و قبول شدن در امتحان دانشجو جهت فراگيري شغل مقدس معلمي راهي شهرستان يزد شدند. در طي دوره معلمي بودند که نامه اي براي خانواده نوشتند و گفتند که من به فرمان امام بزرگوار و رئيس مجلس مي خواهم داوطلبانه به جبهه بروم و از لحاظ درسي گفته اند که امکانات در اختيارتان مي گذاريم. آن ها هنوز در جبهه مجنون مشغول خدمت بودند که با اعلام عمليات والفجر 8 ايشان و دو تن از يارانش به طور دواطلب به گردان امام علي(ع) که قرار بوده عمليات را انجام دهد مي پيمودند و در بيست و يکم بهمن ماه 1364 به وسيله دژخيمان بعثي به درجه رفيع شهادت نائل مي گردند .
از نقطه نظر اخلاقي ايشان پيوسته با روي گشاده با مردم صحبت مي کردند و هميشه خنده بر لبانشان نقش بسته بود و هيچ گاه با تندخويی به افراد خانواده حرف نمي زد و خيلي صبور بودند و در اوقاتي که مشکلي برايشان پيش مي آمد با بردباري هر چه بيشتر با آن مشکل رو به رو مي شدند و خودشان را در برابر مشکلات از پا نمي انداختند. در دوران تحصيلات همواره به برادر و خواهرش در آموختن دروس ياري مي کرد و آن را کمک مي نمود تا از لحاظ درس ضعيف نباشند. خيلي کم در انظار نمايان مي شد و بيشتر اوقات خود را با مطالعه کتب درسي و مذهبي و گوش فرا دادن به نوارهاي مذهبي و سخنان امام و آيت الله دستغيب و مرحوم مي گذارند و هر وقت که کسي سراغشان را مي گرفت و يا در خانه بودند و يا در کتاب خانه عمومي شهر. همواره ساده پوش بود و هيچ گاه ديده نشد که ايشان لباس هاي رنگارنگ بپوشاند . در دروان دبيرستان بيشتر اوقات بيکاري خود را مشغول ياد دادن دروس علمي به ديگر دوستانش بود و اوقات بيکاري تابستان را مشغول حرفه کانال کشي مي شدند و نماز صبح و ظهر و مغرب را در مسجد توکلي که نزديک محلمان مي باشد مي گذراندند و روزهاي جمعه را با پيوستن به صفوف نماز گذاران سپري مي نمودند و علاقه وافري به سخنراني هاي امام خميني و رئيس مجلس و امام جمعه داشتند گاهي اوقات با آن چنان شور و شوقي سخن مي گفت که هر شنونده اي را به وجد مي آرود.
06 تير 1403 / 19 ذيالحجه 1445 / 2024-Jun-26