شهید هاشم احمدی در یکی از خانه های محقر و گلی هاشمیه(منصوریه سابق) از توابع شهر بهبهان از مادری بی آلایش و مذهبی و پدری زارع و صادق در چهاردهم خرداد سال 1337 چشم به جهان گشود و مادرش که بعد از مرگ دو فرزند کودکی به دنیا آورده بود به خاطر ایمان و صداقتی که داشت معتقد بر این بود که در اثر نذر و نیایش بدرگاه خداوند و توسل به حضرت ابوالفضل قمر بنی هاشم، هاشم زنده مانده است لذا برای احترام نهادن به خاندان عصمت و طهارت و بیاد قمر بنی هاشم نامش را هاشم گذاشت که به حق هاشم از طایفه بنی هاشم بود.
هاشم در سال 1343 در سن شش سالگی وارد دبستان هاشمیه(بهرام سابق) شد. در این دوران به علت ادغام بودن کلاس های اول و دوم در یک اطاق و اداره کردن آن به وسیله یک معلم امکان یادگیری دروس خیلی مشکل بود و چون هاشم خیلی ساکت و کم صحبت می کردند و هیچ گونه خودنمایی نمی کرد معلم روی او زیاد حساب نمی کرد ولی با وجود همه مشکلات و برخورد معلم با وی سال اول شاگرد ممتاز کلاس شد و سال ششم ابتدایی در بین شاگردان ممتاز شاگرد اول کلاس شد. از آن جا که هاشم در خانواده ای روستایی و فقیر به دنیا آمده بود همواره با سختی و محرومیت انس گرفته بود و از همان اوان کودکی درد طبقه محروم را لمس کرده بود و خود را برای مبارزه ای سخت آماده می کرد و به قول یکی از همکلاسی هایش که می گفت: هاشم هیچ گاه به خاطر تنبلی یا فضولی تنبیه نمی شد بلکه هرموقع تنبیه می شد به خاطر همرنگ نبودن بند کفش هایش که یکی قهوه ای و دیگری سیاه بود.
بعد از سپری کردن دوران ابتدایی وارد بهبهان شد و تحصیلات متوسطه را در بیرستان استاد مطهری به اتمام رسانید. او به علت ضعف مالی خانواده برای ادامه تحصیل و کمک به خانواده تابستان ها در باغ پدرش را یاری می کرد و هیچ گاه در باغ مطالعه را فراموش نمی کرد تا این که دوران دبیرستان وی سپری شد و خود را برای راه یافتن به دانشگاه آماده کرد، هاشم در اوج مبارزات اسلامی دانشگاه در رشته کشاورزی دانشگاه اهواز در سال 56 پذیرفته شد و اولین کسی بود که در روستای هاشمیه وارد دانشگاه شد و زمانی که رژیم منحوس پهلوی با اجرای طرح کوارتری در دانشگاه می خواست که سد راه مبارزات اسلامی دانشگاه گردد نقش تعیین کننده ای در اعتصابات دانشجویی و در هم شکستن نظام کواتری(سه ترمی) که رژیم جهت جامه عمل پوشاندن اهداف پلیدش در دانشگاه در سدد تحکیم آن بود داشت، در مبارزات اسلامی دانشگاه فعالانه شرکت داشت و به فرمان امام امت و ولی فقیه زمانش در راهپیمایی ها و تظاهرات خیابانی مردم مسلمان علیه رژیم وابسته و طاغوتی محمدرضا خانی شرکت می نمود به طوری که در تظاهرات اغلب شهرهای خوزستان دیده می شد و بارها نیز در مخاطره قرار می گرفت با همه مشکلات و مخاطراتی که متوجه اش بود جزوات و کتاب های به اصطلاح ممنوعه آن زمان را به منظور انجام وظیفه شرعی و اگاهی روستائیان به روستاهای اطراف ملاثانی از توابع اهواز می برد و به قیمت ناچیزی به فروش می رساند. هزینه تحصیلی خود را صرف خرید کتاب برای کتابخانه های مختلف می نمود و در همین رابطه بود که اولین کتابخانه را در زادگاهش هاشمیه دائر نمود تا این که با همکاری و هم فکری برادران مومن آن روستا انجمن اسلامی وحدت را در هاشمبه تاسیس نمود. این برادر بعد از تاسیس انجمن اسلامی به عضویت شورای مرکزی انجمن انتخاب گردید، هر وقت با اعضای انجمن صحبت می کرد انجمن شور و شوق دیگری می گرفت.
هاشم در کلیه برنامه های جمعی دانشجویان که جهت خودسازی تربیت داده می شد شرکت می نمود. به فرمان امام امت در اولین ترم بازگشایی بعد از 22 بهمن در کلاس دانشکده حاضر گردید و در زمانی که عناصر وابسته گروهک ها قصد به تعطیل کشیدن دانشگاه را جهت بهره برداری سیاسی از آن داشتند سرسختانه جلوی آن ها ایستادگی نمود و به یاری خدا دانشگاه نیز دائر گردید. در حین تحصیل با کمیته انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی اهواز همکاری می نمود و بارها با شیوخ و وابستگان آن ها در منطقه درافتاد. او به کمک رسانی سیل زدگان همت گماشت. بعد از انقلاب از این که دانشکده به سنگر ضد انقلابیون تبدیل گردیده بود آزرده و از وضع اسفبار دانشگاه ها که از خط اسلامی انقلاب و مردم فاصله گرفته بود رنج بسیار می برد، به طوری که بعد از فرمان تاریخی نوروز 59 امام امت از پرچم داران انقلاب فرهنگی در دانشگاه شد. در دانشکده با وابستگان گروهک های ضد انقلاب و به خصوص منافقین شدیدا مخالفت و مبارزه می نمود.
در اردبیهشت 59 نظام آموزشی طاغوتی و وابسته دانشگاه جهت ایجاد انقلاب اسلامی در دانشگاه متوقف گردید و هاشم که از دانشگاه آن چنانی بسیار خسته شده بود تصمیم به رفتن به قم جهت گذراندن دوره طبلگی گرفت و از آن جا که با شروع انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها نیاز شدیدی به فعالیت نیروهای مومن و متعهد بود با اصرار برادران در دانشکده ماند و از بنیان گزاران ستاد جذب نیرو و جهاد دانشگاهی شد و تلاش و کوشش بسیار جهت جامه عمل پوشاندن پیام شهیدان انقاب اسلامی در سنگر دانشگاه نمود و درانتخابات اولین ریاست جمهوری با ریاست جمهوری بنی صدر خائن فراری شدیدا مخالفت نمود. هاشم در دوران دانشگاه یکی از اعضای کمیته تصفیه دانشکده بود و اصرار زیادی بر اجرای قوانین و مقررات مملکتی و ایجاد نظام اسلامی جهت انجام امور جمهوری اسلامی داشت. در رابطه با بالا بودن سلاح آگاهی و بینش سیاسی وی یکی از برادران نقل می کند که جهت تقویت انجمن اسلامی دانشکده(چند روز قبل از شهادت) به او پیشنهاد تشکیل گروه های عقیدتی سیاسی نمودم و او با اظهار رضایت از تشکیل چنین گروه هایی گفت که دور بنده را خط بکشید.
برادر شهید هاشم احمدی بعد از تعطیلی دانشگاه بنا به درخواست عده ای از دوستان نزدیکش جهت فعالیت در فرمانداری بهبهان به این ارگان رفت و مشغول خدمت به مردم محروم و مستضعف منطقه بهبهان و حومه گردید تا این که در اثر بالا بودن بینش سیاسی وی از طرف فرماندار وقت در سمت مسئول سیاسی انتظامی فرمانداری فعالیت خود را متمرکز کرد. بعداز مدتی که از خدمتش در فرمانداری می گذشت زمانی که روابط عمومی سپاه پاسداران و جهاد سازندگی فعالیت خود را باهم شروع کردند او به عنوان مسئول روابط عمومی این دو ارگان انتخاب شد و پس از جدا شدن فعالیت های روابط عمومی سپاه و جهاد از طرف برادران سپاه مسئولیت روابط عمومی سپاه پاسداران بهبهان را عهده دار گردید. شاید این دوره از زندگی شهید هاشم از پربارترین دوران زندگی وی باشد. در منظم کردن امور و رعایت نظام اسلامی آن قدر کوشا بود که همیشه برادران را به رعایت نظم دعوت می کرد و همیشه سخن گهربار علی(ع) «اوصیکم عبادالله بالتقوی الله و نظم امرکم» را فرا راه و نصب العین خود قرار می داد. در مدت مسئولیتش در روابط عمومی تلاش فراوانی جهت ایجاد نماز جمعه می نمود.
نهایتا ایشان در سن بیست و پنج سالگی در عملیات فتح المبین در جبهه شوش در تاریخ 1361/1/2 به شهادت رسید.
02 دي 1403 / 20 جماديالثاني 1446 / 2024-Dec-22