بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدالله رب العالمین بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله و الصلوه علی رسول الله السلام علی آله آل الله و لعن الله علی اعدائم اعداء من الان الی لقاء یوم الله. اللهم انا نرقب الیک فی دولة کریمه تعذوبه الاسلام و اهله و تذل به التفاق و اهله»
امام عصر من شهادت 12 تن از پاسداران و بسیجیان سپاه را به حضورت تسلیت عرض می کنم. امام عصر سلام ما را از این محفل باشکوه بپذیر، امام عصر این خون ها به عشق تو و به یاد تو و با حضور تو در جبهه ها ریخته شده لذا یقین داریم که امروز عزاداری و یقیناً در جمع ما هستی، شهادت این برادران عزیز و مجاهدان فی سبیل الله را به خانواده های محترمشان به مردم قهرمان پرور و شهیدپرور بیرجند تبریک و تسلیت عرض می کنم و از این محفل باشکوه کلامی چند پیرامون راهشان، اهدافشان و آن شناختی که از بعضی هایشان داشتم خدمتتان عرض می کنم. ترکیب شهدای این بار ما از ابعاد گوناگون قابل بررسی است اول ترکیب عددی این شهيدان سه پاسدار و نه بسیجی، یعنی نه تن از مردم عادی این جامعه، این خود نمودار این است که بار جنگ و بار انقلاب نه بردوش دولت و یا قوای مسلح این کشور است که بار جنگ بر دوش خود این مردم است. همان طور که ترکیب رزمندگان در جبهه ها به صورت یک پاسدار و ده بسیجی است این جا هم این با یک نسبت کوچک تری باقی مانده و این خود رمزی است که به ما می فهماند که اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد پیروزی با ماست. زیرا بار جنگ بر دوش مردم است. از بُعد دیگر نیز این ترکیب قابل بررسی است و آن این که این شهدای ما همه از محرومین و یا قشر متوسط جامعه ما هستند. در میان این شهیدان کسانی را داریم که افراد دیگر خانواده شان شهید شدند و او تنها امید و مرجع و پناهگاه آن خانواده بود و پدر و مادرش او را هم دادند و زندگی شون هم یک زندگی در سطح پایینی است باز این نشان دهنده این است که این انقلاب، انقلاب زاغه نشینان و محرومان است و مترفین و مرفهین، بالانشین ها هیچ نقشی در هیچ لحظه ای در این انقلاب نداشته اند و باز بُعد دیگر نیز قابل بررسی است تقوی این رزمندگانی است که در خون خود غلتیدند. همین دقایقی چند مانده به تشییع جنازه یکی از برادرانی که از جبهه برگشته بودند، بسته ای را از شهید محمود زنگویی دادند که ببینیم چی توش هست. شما فکر می کنید که این انسان به خدا پیوسته چه برای شما پیام دارد؟ در این بسته آن چیز قابل ذکرش سفارش خواندن نماز شب بود. انسان هایی که نماز شبشان در اواخر عمرشان حتی یک شب ترک نمی شود آن ها لایق شهادتند و این خود نمودار این است که بهترین سخنی که می توان در وصف این امت گفت این است که این امت الهی شده است. هیچ تعبیری رساتر از این تعبیر که امام بزرگوار نمودند نیست، این امت الهی شده است. چگونه این امت الهی نیست در حالی که شهیدش در وصیت نامه اش می گوید خدایا به من عنایت کن که تمام تیرهایی که می اندازیم برای تو باشد و تمام تیرهایی که بر جانم می نشیند دردش را برای تو تحمل کنم. چگونه این امت الهی نیست در حالی که شهیدش در وصیت نامه اش می گوید من پا را به یاد امام عصر در چکمه می کنم و به جبهه می روم چگونه این امت الهی نیست. در حالی که زنگویی در وصیت نامه اش نوشته بود پدر و مادر چون خبر شهادت من را شنیدید همان لحظه امام را دعا کنید. ایثار از این بالاتر و عروج انسانی از این بالاتر و تبلور انسانیت از این بالاتر محال است (این امت الهی شده است) برای خدا قیام کرده است و قیام برای خدا شکست ندارد. برادران پاسدار و برادران بسیجی شما آینده پرطول و دراز و پرفراز و نشیبی در پیش دارید این شهادت ها جانکاه است و قلب را متاثر می کند تا کی باید ماند و زیر این جنازه ها را گرفت و تشییع کرد. اما راه طولانی است و پر پیچ و خم هنوز در کوچه اولیم، هنوز تا استقرار حکومت علی و تا دفع آن ها که علی دفع کرد و تا جذب آن ها که علی جذب کرد راهی است بس دراز و گمان نکنید محرومین عالم، گرسنگان، زاغه نشینان، مستضعفان، بی پناهان و همه آن ها که حکم استبدادی، استکبار بر گرده هایشان می تازد و شلاق ظلم و ستم بر پشتهایشان نواخته می شود به انتظار شلیک گلوله شمایند، خود را آماده کنید. مردم مسلمان در شهر شما در واقع انقلاب رخ داده است. شهر ما به واقع یک شهر انقلابی است این امت برگردن ما بسیار حق دارد و ما بسیار مدیون این انقلابیم. این انقلاب ما را احیا کرده، این انقلاب از تپه های خموده آتشفشان ساخت، این انقلاب دشت های مرده را آبیاری کرد، جنگل های سرسبز و درختان را تناور کرد. اگر نبود این انقلاب انسانیت در تاریخ بشریت دفن می شد این انقلاب بر گردن ما حق دارد و ما به او بدهکاریم. جبهه ها هنوز نیرو می خواهد شمایی که تا این لحظه از هیچ چیز دریغ نکردید در راه خدا از مال و جانتان بدانید حسین بن علی در انتظار شماست، بدانید کربلا هنوز در دست جباران است و بدانید که شما باید این راه را بگشائید. جبهه ها نیرو می خواهد جبهه ها را کمک کنید. من واقعاً تبریک می گویم به جوانان این شهر. واقعاً انقلاب را در چهره جوانان این شهر می بینم من تبریک می گویم به این جوانان عزیزی که این چنین روی به جبهه ها آورده اند. زمان یک سال و نیم پیش شاید با هزار زور 10 نفر 15 نفر از این شهر جمع می کردیم می فرستادیم جبهه ها و حالا می بینیم آمار رزمندگان این شهرستان در جبهه ها و نقشی که به عهده می گیرند را. این شهدای شما بعضی هایشان فرمانده بودند، آن جا فرمانده گردان بودند مسئولیت های مهم به عهده داشتند و واقعاً مردم این شهر در جبهه ها افتخار آفریدند و لذا از کوچه های این شهر حالا بوی گل می آید، بوی خون های معطر، بوی گلهای پرپرشده این را حفظ کنید. من در این جا عرض می دارم خطاب به دانش آموزان این شهر و جوانان این شهر به مناسبت شهادت یک انسان الهی و یک مجاهد فی سبیل الله عبدالرضا. این دومین شهیدی است، دومین سرپرستی است که از انجمن های اسلامی دانش آموزان این شهر به شهادت رسیده اند. من امروز از شما اجازه می خواهم علی رغم گرمای شدید گوشه هایی از مظلومیت این ها را برای شما بگویم. به خدا قسم اگر مصالح اسلام نبود امروز خیلی حرف داشتم ولی باز دیدیم شاید طرح بعضی از مسائل به ضرر اسلام باشد. دانش آموزان عزیز شما اگر بدانید که این انسان چقدر در راه تشکيل نیروهای دانش آموزی زحمت کشید و چقدر تلاش کرد تا دانش آموزان را از ورطه بی خطی و بی خیالی بیرون بکشد و چقدر تلاش کرد که خط امام و ولایت فقیه را در دبستان ها و دبیرستان ها حاکم کند آنگاه یقیناً به تعجب واداشته می شدید که از یک انسان با یک جثه نحیف این همه جدیت و این همه تلاش و این همه ایثار چیز بعیدی است. به نظر ما مرحوم راشدی هم در یک مظلومیتی شهید شد در حالتی که خود مشخص بود وضع بعضی از قسمت های فرهنگ ما چه بود و توی این شهر و حتی الان هم یک مقدار مشخصه علی رغم این که خیلی ها نمی خواستند او را. می گفتند چکاره هستید که از گرد راه رسیدید می خواهید انجمن اسلامی تشکیل بدهید، چه درگیری هایی خورد و آخرش هم چه غریبانه شهید شد. عین این ماجرا در یک طیف شاید وسیع تری راجع به این شهید بود و این جاست که بار شما انجمن های اسلامی دانش آموزان و همه انجمن های اسلامی در ادارات به عنوان پاسداران اسلام و احیاءکنندگان خط انقلاب در فرهنگ و در آموزش و پرورش خیلی سخت می شود. شما باید از این خون ها استفاده کنید، به شما باید بها بدهند، به شما باید اعتبار و ارزش بدهند. هیچ قدرتی نمی تواند جلوی شما را بگیرد و فعالیت های شما را محدود کند زیرا آن زمانی که ما و امثال ما به کارهای اداری مان مشغول بوده و هستیم شما خون دادید. از این خون ها استفاده کنید این خون خیلی بارش سنگین است. اهداف زیادی است که هنوز به نتیجه نرسیده است محکم باشید برادران، صحبت از فرد است صحبت از یک تشکیلاتی است که تنها تشکیلاتی است در مدارس که انسان به آن امید می بندد و انسان ساز است و این فرزندان پاکی که در مدارس هستند را به سمت اسلام می کشاند. صحبت از شخص مشخصی نیست محکم و استوار با قاطعیت هر چه تمام تر فعالیت هایتان را گسترش بدهید که اگر گسترش ندهید و اگر کوتاه بیایید و اگر در قبال مسائلی که در آموزش و پرورش می گذرد با حالت سازشکاری و بی تفاوت از کنار آن بگذرید خیانت به خون این شهیدان کرده اید. دبیران محترم من همیشه در تعجب بوده ام در این شهر چرا بعد از گذشت سه سال از این انقلاب هنوز دبیران محترم ما انجمن اسلامی معلمان ندارند؟ تا کی این را تحمل می کنید؟ این خون و این خون ها باید حرکت ایجاد کند. اولیاء محترم آموزش و پرورش انجمن های اسلامی را تضعیف نکنید. قبلاً تضعیف می کردند من در جریان دقیق مسائل هستم من می دانم که چه ظلمی بر این دانش آموزان پاکباخته متقی شده است این ظلم نباید ادامه پیدا کند. کوچک ترین اثر این خون ها این است که در همه ادارات و در همه مدارس در جمع معلمین محترم و در همه مجامع این شهر انجمن های اسلامی تشکیل شوند. مسئولیت تشکیل نیروهای مسلمان، تشکل این دانش آموزانی که انقلاب آینده مان اونهاست برعهده انجمن اسلامیست زیرا برادران انجمن های اسلامی اگر نمی توانند راه راشدی و خامسان و دیگر شهیدان را ادامه دهید از همین اکنون کناره بگیرید. افسوس که ما این ها را نشناختیم و افسوس که مجهول بود صفاتشان برای ما و رفتند. همین جا من باید اشاره کنم به یک مطلب بسیار دقیق و عمیق و آن این که پیمودن راه این شهیدان جز در سایه و تحلیل جاذبه ها و دافعه های اون ها و عمل به اون میسر نیست. گریه بر شهید قسمتی از این مسئولیتی است که شهید بردوش ما می گذارد. شرکت در راهپیمایی ها و تشییع جنازه های شهید قسمتی است از ادای دینی که شهیدان بر دوش ما می گذارند. اما اون جا می توان ادای دین شهیدان را آن گونه که باید بررسی کنیم. شهیدان در زندگیشان جاذبه شان چه بود و دافعه شان چه بود این شهدا هر چه که متعالی ترند هر چه که بیش تر به سمت خدا نزدیک شده اند جاذبه ها و دافعه های بیش تری دارند و در راس شهیدان علی(ع) جاذبه های آن چنان تندی دارد که از یک طرف آن چنان به خون او تشنه و به او تهمت کفر می زنند و از آن طرف آن چنان عاشقان پاکباخته دارد که وقتی دست یک پیرو خود را که مرتکب خطایی شده است می بُرد و دست چپ او را به دست راستش می دهد و در حالی که خون می ریزد و در کوچه حرکت می کند در وصف علی شعر می سراید این برای همه پیروان علی(ع) در طیف های گوناگون وجود دارد. انسانی که جاذبه و دافعه نداشته باشد و در مقابل اون ها که باید بایستند و نایستند و در مقابل آن ها که باید خاضع بشود، نشود مسلمان نیست چه برسد به شهید. من خواهش می کنم از شما که این نکته را در زندگی شهیدان توجه کنید. اگر دیدید که میان شما و اون هایی که شهیدان به آن ها پیوند داشته اند رابطه ای است عاشقانه بدانند که شما در مسیر شهید آینده اید و اگر در میان شما و اون هایی که شهیدان به آن ها پیوند داشته اند فاصله ای است و یا دافعه است بدانید که شما با شهیدان فاصله دارید. این برادر در وصیتش به دانش آموزان گفته بود که مسائل شرعی را {...}. چگونه گله نکنم از مظلومیتی که بر این انسان بزرگ رفت و این جا جایی است که من به عنوان یک خدمتگزار مردم این را بگویم آقای {...} حاکم شرع محترمی که نمونه او من ندیده ام و در این استان خراسان در تقوی، علم در قاطعیت بود و این شهید با او پیوند داشت و مردم را حواله می کند که در مشکلات به او رجوع کنید.
برادران در شهر ما آقای {...} غریب بود و شاید هم دیگر به این شهر نیاید و ما محروم شدیم از یک روحانی مجاهد، متقی، مبارز و وجودی گسترده که شهیدان همه به او عشق می ورزیدند و متاسفانه دست هایی او را نگذاشت که آن گونه که بود او را بشناسند. این جاذبه و دافعه شهید است تو نمی توانی بگویی در خط شهیدانی در حالی که با عاشقان شهیدان و با معشوقان شهیدان پیوند نداری. این شهیدان این برادران محترم بسیج این پاسداران دیگر که هر کدامشان سرداری بودند برای اسلام درخت تناوری بودند برای قرآن کریم و در خون خود غلتیدند من به شما بگویم که به یکی از همین شهیدان عزیز در حضور خود من تهمت زدند که او منافق است. تهمت زدند که او نفوذی است در سپاه پاسداران. تهمت زدند که او عامل منافقین است در حضور خودم و او می خندید و می دانستم که او چه تلاشی در افشای منافقین و در دستگیری های منافقین داشت و بعد هم به آن آرزویی که داشت رسید. اون هایی که این گونه با شهیدان تا کرده اند و اون هایی که این گونه با این ها برخورد کرده اند توجه کنند به درگاه خدا و توبه کنیم به درگاه خدا که شاید ما ظلم کرده ایم در حق این ها. من سخن را در حق این عزیزان به همین مقدار خاتمه می دهم امیدوارم در سخنرانی های بعدی که در مراسم مختلف برای این عزیزان و به یاد این عزیزان و به یاد این مخلصان راه خداست سخن خواهم گفت هر چه بیش تر در رابطه با دیگر برادران شهیدمان که اسامی شان را همه تان می دانید و اهدافشان و راهشان و خود شهادت سخن بگویم. چند کلامی هم در رابطه با آینده جنگ به عرضتان می رسانم و صحبت را به پایان می رسانم. شما می دانید استراتژی این جنگ از زمانی که لیبرال ها از حاکمیت عزل شدند عوض شد. قبلاً استراتژی جنگ این بود که با مذاکره قضیه را حل کنیم بعداً استراتژی این شد چند ماهه سرنوشت جنگ را در جبهه رقم می زنیم و سربازان متجاوز بعثی را بازور و با خون خود از این کشور بیرون می رانیم. به دنبال این بود که آمریکا فهمید که برنده واقعی این جنگ ایران است لذا در این اواخر یک توطئه دیگری شروع کردند. توطئه این بود که بعد از آن که هیئت های مختلفی را فرستاد برای مذاکره و به صلح کشاندن قضایا و مایوس شدن، آمریکا به صدام فرمان داد که بند سوم از درخواست های ایران را بپذیرد بند سوم این بود که متجاوز مشخص بشود که کی است و بعد از این که معلوم شد متجاوز کیست آن متجاوز مجازات بشود. این ها حتی از نامه ای که به احمد سکوتوره که در راس هیات ها می آمد به طور محرمانه صدام داده بود به او که این بند سوم موارد درخواست ایران را قبول داریم و این ها در مقابل پذیرش یک بند از عراق گفتند که ایران هم یک بند از خواسته های او را بپذیرد و نیز مورد نظر هم مذاکره بود قبل از آتش بس. یعنی مذاکره در حال آتش بس با وجود نیروهای عراق در ایران. این ها وقتی که حتی بعضی از شخصیت های متعدد عالم به عنوان هیات آمدند خواستند این مسئله را به این نحو حل کنند و باز هم شکست خوردند. آمریکا توطئه جدیدی را آغاز کرده است ممکن است بعضی ها نظرشان این باشد که اگر ما توطئه را بگوییم برای مردم در مردم یاس ایجاد می شود اما من نظرم این است که امتی که برای خدا قیام کرده، خودش می داند که دشمن اصلی اش آمریکاست. توطئه ای که شروع کرده اند این است من خیلی مختصر این توطئه را می گویم ولی به آن توجه کنید. از مدت ها پیش این مسئله مطرح بود که می خواستند مصر را بعد از ترور سادات به عنوان یک کشور عربی حتی انقلابی جا بزنند و لذا یک سری مقدمات مثل سفر بعضی از روسای کشورهای مرتجع عربی را آمریکا شروع کرده بود. از اون ور مصر در یکی از کنفرانس های غیرمتعهد شرکت کرد برای این که بیش تر این قضیه را جا بیندازد. از طرفی کارخانه های اسلحه سازی مصر به طور 24 ساعته برای تامین سلاح های مورد نیاز عراق کار می کرد اما این به طور علنی نبود. نیز دیدیم که حسین خان اردنی صحبت از این کرد که ما نیرو بفرستیم به جنگ عراق و بعد دیدیم که حُسنی مبارک از آمریکا تقاضا می کرد بعد از فتح المبین که نگذارد رژیم عراق ساقط شود و در ایران دخالت کند و اینها نشان دهنده این بود که آمریکا به دنبال آن است که مهره جدیدی را جانشین عراق در جنگ با ایران بنماید تا اخیراً که واضح شد که این مهره کیه و شنیدیم که خط هوایی بین قاهره و بغداد آغاز شد. خیلی علنی عراق می گفت چون مصر قرار داد کمپ دیوید را امضا کرده و چنین کرده و چنان کرده به عنوان یک کشور عربی متعهد قابل پذیرش نیست. خط هوایی بین این ها برقرار شد و از شواهد بعدی این گونه مشخص شد که آمریکا در پی آن است که ارتش مصر را به این جنگ بکشاند. هدف آمریکا از کشاندن ارتش های عربی در این جنگ دو چیز است در درجه اول انهدام ارتش های عربی آمریکایی که اگر روزی ایران در این جنگ فائق آید و اگر روزی پرچم جمهوری اسلامی بر خاورمیانه برافراشته شود و ارتش هایی قوی و متشکل وجود داشته باشد دمار از روزگار اسرائیل درمی آورد، لذا می خواهد با کشاندن ارتش های عربی به این جنگ آن ها را نابود کند. الان ارتش عراق یک ارتش از بین رفته و متلاشی است. ارتش عراق که قوی ترین ارتش اعراب بود متلاشی شد و این به نفع آمریکاست عین این نقشه در کشورهای دیگر هم پیاده می کند البته کشورهای دیگر همجوار کشورهای خیلج فارس ضعیف تر از اون هستند که حتی یک روز هم در مقابل ایران مقاومت کنند این است که توطئه شان این مسئله ای است که عرض کردم و هدف دوم هم این است که آمریکا دیگر با کمربند امنیتی بر دور ایران نمی تواند انقلاب اسلامی را محدود کند. تا در ترکیه کودتا کرد برای این که احتمال می رفت یک روزی یک حکومت غیر وابسته بیاید که حکومت آمریکایی باشد که تمام کشورهای همجوار ایران و کشورهای وابسته به ابرقدرت ها داشته باشند که اگر یک روزی لازم شد از همه این ها استفاده برد برای خاموش کردن این انقلاب.
من علت این که بعضی از این جنازه ها قرار است به روستاها برده شود از ادای بقیه سخن خودداری می کنم و این تذکر را به همه خواهران و برادران و به خصوص جوانان این شهر و به خصوص دانش آموزان این تذکر را می دهم: برادران امروز روز خون است، امروز روز ایثار است. برادران امروز روز خانواده، پدر، مادر، زن و فرزند نیست. امروز درخت اسلام و درختچه های ضعیف انقلاب در کشورهای مجاور محتاج خون ماست. من امروز وقتی می دیدم که این بچه های کوچک دبستانی روی پیشانی خودشان بسته بودند و نوشته بودند عاشقان شهادت برای من یقین شد که این سخن صحیح است که از خون هر شهید هزاران مبارز برمی خیزد. برادران بسیج و سپاه تذکر داده اند که برای جبهه باز نیاز به نیرو است و از برادرانی که به جبهه رفته اند تقاضا می شود به بسیج مراجعه کنند تا ان شاءالله ترتیب اعزامشان داده شود. باز مجدداً از حضور خانواده های محترم شهدا عذرخواهی می کنم که صحبت مقداری به طول انجامید و امیدوارم که خدای متعال به همه ی آن ها اجر و پاداش که در خور آن ها و در خور شهیدان باشد عنایت بفرماید و فردای قیامت آن ها را از شفاعت فرزندانشان محروم نگرداند. خدایا به محمد و آل محمد و به شهیدان درگاهت قسمت می دهم که ما را هر چه بیش تر در راه خودت استوار و محکم نگهدار. خدایا به محمد و آل محمد قسمت می دهیم به ما توفیق شهادت راه شهیدان و توفیق شناخت راه شهیدان و توفیق رفتن به راه شهیدان را عنایت بفرما. خدایا به محمد و آل محمد قسمت می دهیم که این وحدت امت اسلامی را هر روز منسجم تر و محکم تر بگردان. خدایا به محمد و آل محمد قسمت می دهیم که به طول عمر امام بیفزا، خدایا به امام عصر این حجت خدا این فرزند پاک زهرا که همه شهیدان به یاد او، به راه او به شهادت رسیده اند قسمت می دهیم که در فرجش تعجیل بفرما.
(من نبی وآله والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته )
07 ارديبهشت 1403 / 17 شوال 1445 / 2024-Apr-26