شهید میرپیمان خلیل پور در تاریخ 1345/1/7 در تهران متولد شد. این شهید عزیز دارای آن چنان روح عظیم و حساسی بود که در دوران کودکی نشانه های آن در برخورد با مسائل به خوبی آشکار بود و گواهی بر عواطف پاک و انسانی او از زمان کودکی می بود.
دوران تحصیل در دبستان را در یکی از مدارس محل سکونت (دبستان شهریار) آغاز کرد چون در خانواده ای مذهبی به سر می برد. در همین ایام در کلاس های عقیدتی و آموزش قرآن که در مسجد اعظم قلهک برقرار بود همراه با برادر بزرگ تر و دوستانش شرکت کرد.
این فعالیت ها که سرپرستی آن را روحانی مسجد بر عهده داشت، شامل کلاس های عقیدتی، آموزش قرآن، انجام امور فرهنگی، فعالیت در کتابخانه و امور تبلیغاتی و هم چنین اجرای سرودهای مذهبی بود که در برابر مراجع تقلید در قم برگزار شد و شرکت در این مجامع بخصوص در آن زمان خود بزرگترین گواه بر سرشت پاک اوست.
پس از اتمام دوران دبستان و آغاز دوره راهنمایی که مصادف با انقلاب پر شکوه اسلامی بود، او نیز همچون بسیاری از مردم مسلمان ایران در راهپیمایی ها و برگزاری اعتراضات نسبت به رژیم پهلوی شرکت داشت و با توجه به سن کم او در آن زمان (حدود ۱۲ سال)، خود نشانه ای دیگر بر روح والا و مبارز وی می باشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت های خود جلوه ای دیگر داد و با کوشش فراوان در مراکز و نهادهای انقلاب به تقویت نهال نوپای انقلاب اسلامی پرداخت. در اولین گام به فعالیت در یکی از این مراکز که در نزدیکی محل سکونت او قرار داشت و به یکی از منازل طاغوتیان فراری تعلق داشت، پرداخت که سرپرستی آن جا را دوستان بزرگترش بر عهده داشتند.
پس از اتمام تحصیل در دوره راهنمایی، تحصیلات خود را در دبیرستان آیت الله منتظری ادامه داد و با شرکت در انجمن اسلامی به فعالیت پرداخت و با انجام امور مختلف فرهنگی و تبلیغاتی خط صحیح و روشن انقلاب را به نمایش گذاشت و به خصوص در جریان گروهک منافقین و افشای اهداف پلید آنان و هم چنین جریان بنی صدر خائن نقش بسزایی داشت که حتی در این راه برخوردهایی نیز به وجود آمد.
لازم به توضیح است که این شهید بزرگوار در این ایام یکی از شاگردان ممتاز کلاس خود بود و از آن جا که دارای محاسن اخلاقی بزرگ و زیادی بود، همگان را شیفته خود می ساخت و از طرف دیگر رفتار خوب و پسندیده نسبت به دیگران، به خصوص نسبت به دوستان خود، همواره مورد توجه دیگران بوده و در مدرسه و کلاس نیز مورد احترام دوستان واقع گردید به طوری که در این ایام به عنوان نماینده کلاس برگزیده شد.
این دوران مصادف با تشکیل بسیج مسجد جامع قلهک بود که او نیز از اولین افرادی است که به عضویت این بسبج در آمد و در همان ابتدا به فعالیت پرداخته و در کلاس های تشکیل شده بسیج و مسجد شرکت می نمود.
از نکات حائز اهمیت و بسیار بزرگ زندگانی این شهید، اخلاق خوب و پسندیده او بود. یکی از برجسته ترین نکات اخلاقی او احسان و نیکی به دوستان و توجه زیاد به اطرافیان و نزدیکان بوده است به گونه ای که همواره در پی رفع مشکلات آنان بر می آمد و از هیچ گونه کمک به آنان دریغ نمی ورزید که این خود باعث جلب شدن دیگران به سوی او می شد به گونه ای که در محل سکونت، تمامی افراد هم سن و دوستانش تحت تاثیر او واقع شدند به نحوی که تمام فعالیت های محل به او بستگی داشت.
او در زمان های متفاوت با ایجاد برنامه های مختلف در محل، هم چون برگزاری مسابقات متنوع مانند فوتبال، پینگ پنگ و همچنین برنامه های دیگر از قبیل تزئین محل به مناسبت ایام تولد امام زمان (عج) و سالگرد پیروزی انقلاب و مناسبت های دیگر روح انقلاب را در محل زنده نگاه می داشت.
پس از اتمام دوره دبیرستان در کنکور تربیت معلم شرکت کرد و با توجه به علاقه ای که به خردسالان داشت در رشته آموزش ابتدایی قبول شده و به تحصیل در مرکز شهید هاشمی نژاد مشغول گردید و همزمان در رشته عمران دانشگاه آزاد اسلامی نیز پذیرفته شد.
سال ۱۳۶۵ که مصادف با اوج گیری حملات سپاهیان اسلام بود، مسائلی برای او به وجود آورده بود. از یک سو عزیمت به جبهه ها افزایش یافته و او به خاطر مشکلاتی نمی توانست به جبهه برود و از سوی دیگر عزیمت دوستانش به جبهه بر وظایفش در بسیج مسجد قلهک بسیار افزوده بود و او که به علت تحصیل در مرکز تربیت معلم و شبانه روزی بودن آن جا نمی توانست هر شب را خارج از آن جا سپری کند دچار مشکل شده ولی با تمام دشواری ها هر شب تا دیر وقت در مسجد به فعالیت می پرداخت و در آخر شب به مرکز باز می گشت و این کار را با توجه به مشکلات عدیده ای که برای او به وجود آمده بود، تحت تمام شرایط انجام می داد به گونه ای که از طرف مرکز برایش مشکلاتی ایجاد شد که سعی در کم کردن فعالیت های او داشتند.
در این زمان یکی از دوستان قدیمی و بسیار نزدیکش به نام مهدی کشوری به شهادت رسید و شهادت او تاثیر فراوانی بر وی به جای گذاشت. شهید خلیل پور با تمام سعی و کوشش خود در هر چه باشکوه تر برگزار نمودن مراسم این شهید و زنده نگه داشتن یاد او کوشید. تا جایی که پدر شهید کشوری بعد از شهادت شهید خلیل پور گفت: همواره یاد او و مهربانی های او در خاطرم بوده و جای خالی او را بیش تر از فرزندم احساس می کنم و هرگاه که به زیارت گلزار شهدای چیذر نائل می شوم ابتدا به سراغ مزار شهید خلیل پور می روم.
در این زمان شهید افشین کاوه مهر نیز به خیل شهدا پیوست و بر فعالیت های این شهید افزوده شد و سرپرستی گروه نوجوانان را بر عهده گرفت. از آن جایی که این شهید علاقه ی وافری به شهدا داشت و همیشه سعی در زنده نگه داشتن یاد آنان داشت، مراسم یاد بود آنان را با شکوه هر چه تمام تر برگزار نمود. در این راستا بود که تحویل سال ۱۳۶۶ را نیز در چیذر برگزار کرد.
در فروردین سال ۱3۶۶ با وجود مشکلات فراوان عازم جبهه شد و در قسمت بهداری، مسئولیت رانندگی آمبولانس را بر عهده گرفت. حال و هوای جبهه در مدت زمانی که در آن جا حضور داشت بر وی تاثیر بسیاری گذاشت و از برخورد با مجروحین از جان گذشته درس هایی گران بها گرفت.
در مدتی که در جبهه بود داوطلبانه به مأموریت هایی خطرناک می رفت و چندین روز علاوه بر مدت تعیین شده در خط می ماند و در زمان پاتک دشمن و در زیر گلوله باران به تخلیه مجروحین از خط مقدم به اورژانس های جبهه می پرداخت.
در زمانی که در جبهه حضور داشت به انجام امور مذهبی اهتمام تمام داشت و سعی می کرد تا با جلا دادن روح به خودسازی بپردازد. در هوای بسیار گرم و سوزان جنوب، در ماه رمضان به روزه گرفتن پرداخت تا جائی که سرانجام بر اثر ضعف جسمی مدتی بستری شد.
او خاطرات زیادی از جبهه داشت و سعی می کرد با تمام مشکلات وظیفه خود را به بهترین نحو انجام دهد به طوری که بارها شده بود که برای سالم رساندن مجروحین با یک دست مجروح را در عقب ماشین نگاه داشته و با دست دیگر به کنترل آمبولانس می پرداخت.
بعد از بازگشت از جبهه به فعالیت های خود شدت بخشید و از آن جا که علاقه زیادی به کودکان داشت، برای این که در تابستان این عزیزان وقت خود را بیهوده به هدر ندهند با وجود مشکلات فراوان تصمیم به ایجاد گروه خردسالان در گروه سنی 12-8 سال که در مقطع دبستان و اوایل دوره راهنمایی بودند، پرداخت و برای پر کردن اوقات فراغت این عزیزان تمامی روزهای تابستان را به تشکیل کلاس های مختلف شامل: سرود، تئاتر، نقاشی، عقیدتی وآموزشی نظامی و ... پرداخت.
در کنار این فعالیت ها به امور ورزشی همچون شنا، کوه، برنامه های متنوع دیگر شامل بازی های پرورشی، دیدار از مراکز تفریحی و ... می پرداخت به نحوی که تمام روزهای هفته را در طول تابستان به این عزیزان پرداخت و حتی بعد از فصل تابستان به تداوم این کلاس ها در هر هفته ادامه داد به گونه ای که در آخر تابستان گروه سرودی به نام گروه شهید "افشین کاوه مهر" تشکیل گردید که به اجرای سرود در جماران در برابر امام و اجرا در برنامه های تلویزیونی جنگ هفته و تالار وحدت و به مناسبت های مختلف در هتل ها و برنامه های سپاه و مدارس و مساجد پرداخته و می پردازد.
نکته جالب توجه در روحیات و نحوه کار این شهید، پرداختن به تمام امور همزمان و مقابله با مشکلات بود به نحوی که با تمام گرفتاری های فوق در کنکور عمومی شرکت کرد و در رشته علوم اقتصاد گرایش نظری در دانشگاه علامه طباطبایی قبول شد و در کنار تحصیل در تربیت معلم و فعالیت بسیار گسترده در بسیج و مسجد به تحصیل در دانشگاه نیز می پرداخت.
بعد از اتمام تحصیل در تربیت معلم، به تدریس در مدرسه ابتدایی فرزندان امام و شاهد منطقه ۳ مشغول گردید و از این طریق به آموزش فرزندان گرامی، شهدا پرداخت و کوشش کرد تا از این طریق نیز خدمتی به انقلاب نماید. کمک به فرزندان شهدا و رسیدگی به امور آنان تاثیر فراوانی را در وی به جای گذاشت به نحوی که با علاقه وافر به تدریس آنان همت گماشت تا جایی که خود شخصا با ایجاد کلاس های فوق العاده به دانش آموزان ضعیف تر کمک نمود و حتی برنامههای غیر درسی برای آنان ایجاد کرده و گروه سرودی از این عزیزان تشکیل داده بود و از این طریق نیز سعی می کرد به نوعی بتواند برنامه های متنوع برای آنان ایجاد کند.
این شهید عزیز همواره دلسوزی عجیبی نسبت به انقلاب داشته و همواره سعی در تقویت روحیه انقلابی می نمود به طوری که در برنامه هایی که باعث تقویت انقلاب می شد حضور دائمی داشت. به عنوان مثال در برنامه های راهپیمایی همیشه حاضر بود و مشوق تمامی دوستان و آشنایان در این زمینه بود. حتی پدر و مادر خود را که برایشان این گونه راهپیمایی ها به علت بیماری مشکل به نظر می رسید با خود همراه می کرد. این شهید عزیز در مواقع حساس انقلاب با وسعت و شدت بیش تری در صحنه حاضر گردیده و در این راه با سازماندهی دوستانش در گروه ها و دسته هایی به فعالیت پرداخت.
در زمان حملات دد منشانه رژیم عراق علیه مردم بی دفاع در جریان بمباران ها، همیشه به کمک مردم می پرداخت چه به صورت گشت های فوق العاده به جهت بمباران ها و حضور در مناطق تخریب شده و کمک به مردم و چه از طریق آموزش اصول مقابله با حوادث ناشی از بمباران ها.
در دو مرحله که حملات علیه شهرها شدت گرفت یعنی یک بار در اواخر سال ۱۳۶۵ و بار دیگر در جریان موشک باران ها در سال ۱۳۶۶ این شهید عزیز با شرکت در کلاس های فراگیر اصول مقابله با بمباران ها و ساخت پناهگاه و هم چنین مقابله با حملات شیمیایی دشمن در چند نوبت در سپاه پاسداران، توانست در مسجد نیز چنین کلاس هایی تشکیل داده و در جلسات متوالی به آموزش مردم برای مقابله با این حوادث بپردازد.
در کنار این آموزش ها شهید خلیل پور با حضور فعال در محله و با حفظ و ایجاد جوی انقلابی به حفاظت از محله و کوچه های اطراف می پرداخت به نحوی که همسایگان با سپردن خانه های خود به او با خیالی آسوده به مناطق امن می رفتند.
در این دوران شهید با حضور گسترده در نماز های جمعه و جماعت و برنامه های دیگر از قبیل گشت های فوق العاده و مراسم برگزاری انتخابات، در صحنه حاضر می شد. شهید عزیز همواره در یاد جبهه و منتظر فرصتی برای حضور در آن جا بود و همیشه به یاد عزیزانی که در سختی های آن جا سر می کردند بود و هیچ گاه حاضر نبود که خود در آسایش و راحتی باشد در حالی که آنان در رنج و زحمت سر می بردند.
شهید خلیل پور به دنبال مسأله فاو و مقاومت رزمندگان اسلام و تهاجمات رژیم عراق فرصت را غنیمت شمرده و بلافاصله در تاریخ ۰۴/۰۲/۱۳۶۷ به جبهه ها عزیمت نمود. در این دوران که مصادف با ماه مبارک رمضان بود شهید با انجام مراسم این ماه مبارک و دقت در انجام عبادات به تلاوت آیات قرآن می پرداخت و به خودسازی مشغول شد و با وجود مشکلات جبهه، این امور را به نحو احسن انجام می داد.
در مدتی که این شهید عزیز در جبهه بود تمامی آموزش ها و تمرینات را با جدیت و به بهترین صورت انجام می داد به طوری که در میدان تیر به مقام اول رسیده و جایزه دریافت کرد.
این شهید عزیز در شب حمله عملیات بیت المقدس ۶ با آن که برای اولین بار در عملیاتی شرکت می نمود چنان اطمینان قلبی وجودش را فرا گرفته بود که سایر همرزمانش نیز تحت تاثیر او واقع شدند. او و همرزمانش با یاری خداوند متعال و امدادهای غیبی توانستند راه های تنگ و خطرناک کوهستانی را در تاریکی شب و در مدتی طولانی طی کرد و بدون آن که دشمن زبون متوجه شود از زیر پای دشمن رد شده و حملات خود را بر علیه دشمنان آغاز نمودند که تا قبل از فرا رسیدن ظهر تمامی منطقه شیخ محمد را به تصرف خود در آورده و در مواضع پدافندی خود مستقر گردیدند که در این هنگام گلوله ای از جانب تک تیراندازان دشمن به کلاه این شهید اصابت کرد ولی با یاری خداوند بدون آن که صدمه ای به وی وارد شود از بین موهای سرش گذشته و از طرف دیگر کلاه خارج شد.
وی در صحنه نبرد نیز از خود دلاوری ها و شجاعت ها نشان داد که مورد شگفتی دوستانش واقع گردید و در ساعاتی بعد که شکست و اضمحلال نیروهای بعثی و از کار افتادگی آن ها کاملا نمایان شده بود هلی کوپترهای عراقی وارد عمل شده و سنگری که شهید خلیل پور در آن کمین گرفته بود را مورد حمله قرار داده و موشکی به سمت آن جا شلیک می کند که در نتیجه آن، ترکشی به بدن وی اصابت کرده و پس از دقایقی با طمأنینه کامل و آرامش قلب و در حالی که کلمه مقدس "یا حسین" بر لب داشت، به دیدار رخ دوست شتافت.
شهید خلیل پور دارای محاسن اخلاقی بسیار زیادی بوده و روح لطیف و احساسات پاک او نسبت به مردم و به خصوص دوستان و خانواده زبان زد همگان می باشد. روحیه خدمت به مردم از خصایص بارز او بوده است. همیشه سعی او بر این بود که به نحوی باری از دوش کسی برداشته و تا می تواند در سختی ها کمک و یاوری باشد.
به عنوان یک نمونه کوچک پیرزنی که بر اثر بی احتیاطی از پله های مسجد سقوط کرده و سر و دستش دچار شکستگی شده بود و کسی حاضر نبود که همراه او رفته و خود را درگیر مشکلات کند. شهید عزیز داوطلبانه حاضر شده و تا پاسی از شب گذشته مشغول رسیدن به پیرزن در بیمارستان بود و با رسیدن فرزندانش به خانه بازگشت.
شهید خلیل پور همیشه در محل مراقب بود به طوری که پیرزنی که به علت نداشتن خانه در آلونکی زندگی می کرد برای کمک گرفتن از مسجد به سراغ این شهید می رود و شهید عزیز بدون مراجعه به مسجد خود شخصا با فراهم کردن وسایل مورد نیاز زن احتیاجات او را برطرف می سازد.
روحیه ایثارگری وکمک به مردم شامل دوستان و آشنایان تنها نبود به طوری که شهید خلیل پور نسبت به یکی از مجروحین هم اطاقی برادرش که در عملیات فاو مجروح شده بود آن چنان محبت ورزید که حتی مدت ها بعد از مرخص شدن از بیمارستان با او رابطه داشت.
اما نسبت به خانواده نظر دیگری داشت و همیشه به فکر آنان بود و حتی لحظاتی که در جبهه به سر می برد همواره به یاد خانواده خود سر می برد که مبادا آنان در این لحظه گرفتار مشکلی بوده و چون او در خانه نیست به زحمت می افتند و علاقه عجیبی به پدر و مادر خود داشت.
در رابطه با دوستان خود آن چنان محبت و علاقه نشان می داد که همگان را تحت تاثیر خود قرار می داد و باعث جلب دیگران به سوی خودش می شد. همواره از راحتی خود می کاست تا به دوستان خود کمک کند و خاطرات او از این ایثار و از خودگذشتگی آن چنان زیاد است که مجال گفتنی نیست. تنها به عنوان مشتی از خروار به نمونه ای اشاره می شود.
شهید عزیز هنگامی که برای مرتبه اول در جبهه به سر می برد برای دیدن یکی از دوستانش از آبادان به اهواز می آید و دو روز مرخصی می گیرد. در اهواز متوجه می شود که دوستش مجروح شده و به شیراز منتقل شده است. بلافاصله خود را به شیراز می رساند و بعد از تحقیق و بازدید تمام بیمارستان ها، متوجه می شود که او را مرخص کرده و به تهران برده اند.
شهید عزیز شب را سپری کرده و فردای آن روز با هواپیما به تهران می آید و بعد از دیدن دوست خود فردای آن روز دوباره به آبادان باز می گردد. علاقه و محبت او به دوستان آن چنان زیاد است که زبان از گفتن و قلم از نوشتن عاجز می باشد.
نکته قابل توجه و مهم دیگر فعالیت شهید در بسیج می باشد. شهید خلیل پور همواره سعی می کرد با ایجاد برنامه های جدید و متنوع تحولی در مسیر برنامه های جاری بسیج کرده و هر چند گاهی با برپایی برنامه هایی از قبیل مسابقات مختلف، برگزاری اردوها، مراسم متنوع، دیدارها و ... سعی در ایجاد تحول در بسیج بوده.
شهید خلیل پور در ابتدا به صورت عضو فعال به عضویت در آمده و سپس به مسئولیت امور ورزشی و فوق برنامه انتخاب شد. بعد از مدتی مسئولیت گروه نوجوانان را عهده دار شد و سپس مسوؤل آموزش عقیدتی گردید و سرانجام نیز به مسئولیت بسیج مسجد جامع قهلک نائل شد.
فعالیت او در مسجد چشم گیر بود. جهد و کوشش او در برپایی مناسبات مختلف مانند مراسم دیدار با خانواده های معظم شهدا در فرصت های مختلف، برپایی جشن های تولد امامان و مراسم پیروزی انقلاب و تزئین مسجد بی نظیر بود و همواره حضور او باعث فعالیت و تحرک می شد.
شهید خلیل پور آن چنان مورد احترام و علاقه بود که همیشه او را به عنوان فردی قابل اطمینان و موثق می شناختند و با توجه به سن او نشانه های این اطمینان قابل مشاهده می باشد. به عنوان مثال در مسئولیت در صندوق انتخابات، مسئولیت تحقیق و پیگیری مسائل مسجد و ...
شهید همیشه کوشش در خودسازی داشت. با توجه به وضعیت خوب خانوادگی همیشه سعی در ساده پوشی کرده و هیچگونه عملی از او سر نمی زد که احیانا باعث خجالت زدگی دیگران شود و در این مورد بسیار حساس بود.
14 خرداد 1402 / 15 ذيالقعده 1444 / 2023-Jun-04