شهید سید ناصر ریاضی در سال 1343 در تهران متولد شد. پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی، همراه پدر که یکی از زحمت کشان بازار تهران بود به کار مشغول شد. البته فعالیت های کاری او مانع از درس خواندن او نشد و همیشه به عنوان یکی از شاگردان نمونه و باهوش معرفی می شد. او که از نوادگان مجتهد و حکیم بزرگ مرحوم حاج سید عباس ریاضی حکمی زنجانی بود. پس از اخذ دیپلم در رشته ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد و با اشتیاق فراوان به تحصیل علم پرداخت. علاقه مندی او به درس و مذهب به حدی بود که دوستان او نقل می کنند: «هربار که می خواستیم ناصر را پیدا کنیم یا در کتابخانه مشغول درس خواندن بود و یا به حرم حضرت رضا (ع) مشرف شده بود.»
شهید ریاضی فردی آرام، سربه زیر، محجوب، متفکر و عمیق بود و در میان آشنایان چون گوهری درخشان بود. طی حضور در دانشگاه، در دست یافتن به منابع علمی و فکری و در بهره بردن از هیچ کلاسی اعم از کلاس های متنوع دانشگاهی تا اخلاق، عرفان و مولوی شناسی تردید نمی کرد و البته این بیانگر روح عطشناک وی در جستجوی دانایی بود.
درک غنیمت حضور در جوار بارگاه ملکوتی حضرت رضا (ع) موجب گردیده بود که همواره تلاش نماید تا از فیض رب به واسطه آن امام همام بهره مند شود و حضور مرتب در حرم مطهر و ادای نمازهای یومیه و توسل به آن منبع بیکران را وجهه همت خود قرار دهد. حاصل حضور سه ساله وی در مشهد، وقار، آرامش و اخلاص هر چه بیشتر بود و هرگاه موضوع جبهه مطرح می شد می گفت هر گاه لیاقت یافتم خواهم رفت، یافت و رفت.
قرار بود به همراه خانواده به دیدار خانه خدا و به حج مشرف شود. دوستان همرزم و فرمانده اش این را می دانستند اما ظاهرا از جبهه دل نمی برید. فرمانده زودتر از سایرین وی را مرخص کرد، وی وسایلش را جمع آوری و تسویه حساب نمود و به انتظار وسیله ای بود تا بازگردد. اما تقدیر دیدار را رقم زده بود در همین حین هواپیماهای عراقی با راکت های رقصان آرزوی او را برآورد
یک دست جام باده و یک دست جعد یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
او ققنوس وار از دل آتش دوباره زاده شد.
آشنایانی که ظاهرا بی وی به دیدار خانه خدا رفتند به چشم سر او را در مسجد شجره در میقات دیدند که احرام می بست و برگرد خانه مشاهده کردند که به دور یار می گردید. او که چون نسیم بود از خود چیزی باقی نگذاشت حتی عکس، حتی وصیت نامه ای. شعر آغاز مطلب و این بیت مولانا را همواره زمزمه می کرد:
این سوکشان سوی خوشان و آن سوکشان با ناخوشان یا بشکند یا بگذرد کشتی در این گرداب ها
در کنار تصویر او در خانه پدری این شعر به نستعلیق تحریر شده:
آن فروریخته گلهای پریشان در باد کز پی جام شهادت همه مدهوشانند
18 تير 1403 / 1 محرم 1446 / 2024-Jul-08