شهید امیرحسین رضاپور نائینی در تاریخ بیست و چهارم بهمن سال ۱۳۴۶ در تهران و در خانواده ای متدین و انقلابی چشم به جهان گشود. فرزند چهارم خانواده و بسیار باهوش و با استعداد بود. مادرش او را از کودکی و ۴ سالگی به کلاس های قرآنی و مذهبی برد از آن جا بود که علاقه خاصی به معارف اسلامی و قرآن پیدا کرد.
از همان سال هایی که تازه خواندن و نوشتن را می آموخت به همراه برادران بزرگتر به مجالس مذهبی و جلسات قرائت قرآن مجید در مساجد شرکت می نمود، هر چند که در آن زمان فقط مستمع بود ولی علاقه اش نسبت به این مجالس باعث می شد که از دیگر سرگرمی های کودکانه اش کم کرده و به این جلسات بیاید. یکی دیگر از سرگرمی های کودکانه وی در دوران قبل از انقلاب و حتی بعد از آن، جمع آوری کاریکاتورهایی بود که در روزنامه ها به چاپ می رسید. او مجموعه ای از این کاریکاتورها و عکس ها را جمع آوری کرده بود که بعدها در نمایشگاهی در مدرسه، به نمایش در آمد.
او در دوران انقلاب با این که سن و سال کمی داشت به تنهایی یا با خانواده در تظاهرات شرکت می کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، هم زمان با تحصیل علم و شرکت در مجالس مذهبی، وارد بسیج شد. در سال ۱۳۶۱ دوره های اولیه آموزش نظامی و عقیدتی را در پایگاه های بسیج مساجد گذراند و در سال ۱۳۶۲ مرحله تکمیلی آموزش های نظامی را در پایگاه توحید سپاه پاسداران طی کرد. او در دوران تحصیل در دبیرستان، به فعالیت های فرهنگی و هنری در انجمن اسلامی و بسیج مسجد نیز می پرداخت.
از جمله کارهای هنری او می توان به خطاطی و نقاشی آیات قرآن کریم بر روی دیوار مسجد، پارچه و شیشه های رنگی اشاره کرد. از همین رهگذر بود که مسئولین بسیح او را به عنوان مسئول تبلیغات انتخاب کردند.
در سال ۱۳۶۴ برای شرکت در دانشگاه آزمون داد و هم زمان در سه دانشگاه قبول شد و از آن جا که به معارف اسلامی و تبلیغ دین اسلام علاقه داشت، برای تحصیل به دانشگاه امام صادق علیه السلام رفت چون آن جا دانشگاهی بود که فقط علم روز تدریس نمی شد بلکه محلی بود برای جمع آوری توشه آخرت. تمام دانشجویان این دانشگاه نیز همان هایی بودند که شهید امیرحسین به دنبالش می گشت. جماعتی از عشاق راه حق و حقیقت که همگی این دانشگاه و آن درس ها را پلی بر ای آخرت می پنداشتند.
در حالی که بیش از یک ترم از تحصیل در دانشگاه را سپری کرده بود، به فرمان امام خمینی (ره) برای حضور در جبهه های جنگ تحمیلی، به جبهه رفت. البته قبل از دانشگاه رفتن چندین بار داوطلب شده بود که به جبهه برود اما هر بار با مخالفت خانواده مواجه می شد و از آن جا که نمی خواست بدون اذن و اجازه خانواده کاری انجام دهد، از رفتن منصرف شد.
امیرحسین در طول مدت کمی که در دانشگاه امام صادق علیه السلام مشغول تحصیل بود در حدود شش ماه از عمر شریفش را در جبهه های نبرد حق علیه باطل گذراند. آخرین بار در تاریخ 1366/01/01 برای تعطیلات عید نوروز به خانه برگشت تا برای آخرین بار پدر و مادر و برادران و خواهرانش را ببیند و از آنان طلب حلالیت کند.
در آن ایام عید نوروز برای صله رحم به منزل همه اقوام سر زد و با همه دیدار کرد. آخرین پیام ها و توصیه های خود را به آنان گفت و پنح روز بعد هم عازم منطقه شد تا این که سرانجام در تاریخ 1366/01/28 در جبهه های غرب و در منطقه ماووت و پس از پیروزی در عملیات کربلای ۱۰ به علت اصابت ترکش توپ رژیم بعثی عراق به شهادت رسید.
پیکر مطهرش در حدود یک سال و نیم در ارتفاعات ماووت بر جای مانده بود تا این که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ کشف و برای تشییع و تدفین به تهران آورده شد. تشییع پیکر مطهر این شهید مصادف شده بود با ایام اربعین اباعبدالله الحسین علیه السلام و چه خوش مناسبتی. آری، کسی که راه و مسیر مولایش را طی کند، باید چنین عاقبتی داشته باشد.
شهید امیرحسین رضاپور عاشق اهل بیت علیه السلام فرزندی خلف برای خانواده و مرهمی گرم برای اقوام و دوستان بود. شوخ طبعی و عطوفت خاص او همه کس رو جلب می کرد و خرد و بزرگ را شیفته او می ساخت. بسیار مهربان و خوشرو بود. به نماز جماعت اهمیت بسیار می داد و جمعه ها به نماز جمعه می رفت.
آخرین پیام شهید امیرحسین رضاپور در نواری که از منطقه عملیاتی فرستاده بود، چنین است: "گوش به فرمان رهبر باشید، رهبر را تنها نگذارید و رزمندگان اسلام را یاری دهید. اللهم جعلنی من حزبک، فان حزبک هم الغالبون".
11 ارديبهشت 1403 / 21 شوال 1445 / 2024-Apr-30