شهید علی طاهری در یکی از روزهای گرم مرداد ماه ۱۳۳۸ در یکی از محلات درد آشنای تهران دیده به جهان گشود. وی هم زمان با تحصیل، در یکی از نشریات نیز به کار پرداخته و با عضویت در مکتب القرآن با منبع جوشان الهی آشنا می شود او از اعضای فعال مکتب قرآن بوده و تلاش بسیاری در جهت ادامه برپایی جلسات آن مکتب از خود نشان می داد. علی اصرار داشت که جلسات را در خانه خود تشکیل بدهد تا مبادا عدم امکان مالی یارانش مانع تشکل جلسات گردد. اما بالاخره دستگاه جهنمی ساواک مکتب القرآن را بست، اما ندای قرآن در دل اعضا بسته نشد. لذا برای ادامه ی مبارزات خود به عضویت هیئت متوسلین یه علی ابن الحسین (ع) در آمد. به این ترتیب علی نشان داد که حقیقتا پیرو الله و متکی به اسلام است. هنگامی که تحصیلات متوسطه را در دبیرستان می گذراند، (آموزشگاه شریعتی فعلی) برای ایجاد تعاونی در آموزشگاه بسیار فعال نمود، تا در ضمن خدمت به هم کلاسی هایش، حرکت دیگری را در جهت تحقق اهدافش پی ریزی نماید. تلاش او در پیوستن به جمع و اعتقاد به حرکت همگانی، نشان می داد که او تنها در پی خلاصی و رهایی خود نیست چرا که در این صورت می توانست در کنجی عابدانه و زاهدانه و به دور از پلیدی های روز مره! خود را منزه بدارد در حقیقت علی تقوا را در میدان مبارزه و در انبوه جمعیت و جماعت می جست نه در خلوت عزلت و به تقوای ستیز اعتقاد داشت نه به تقوای پرهیز. دز سال ۱۳۵۵ علی مصمم و با انگیره مبارزه با باطل، قدم به دانشگاه می گذارد او نگران و جست و جو گر و عمیق، در حست و جوی راهی برای نجات مستضعفین بود خود از در این رابطه می نویسد: از سال های ۵۳ و ۵۴ مبارزه علیه رژیم را به خاطر مظالم و فساد نظام حاکم آغاز کردم که در طول مبارزه مبنا و انگیزه آن را بر ایدئولوژی اسلام به عنوان یگانه مکتب پویای راستین انسانی که خواهان نجات مستضعفین جهان است و در تماس دائمی با واقعیات و عینیات قرار دارد و تنها شعار گونه و ذهنی عمل کردن نیست قرار دارم و نقطه عطف آن را در سال ۵۵ بعد از ورود به دانشگاه و در اثر آشنایی به مفاهیم و دید گاه های قاطع اسلام در مورد نا برابری ها و ستم ها پیدا کردم. هم زمان با اوج گیری انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی علی در پی این حرکت به صف تظاهرات و اعتصابات در داخل و خارج دانشگاه می پیوندد پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ شهید علی طاهری در می یابد که حال نوبت پاسداری و حفظ انقلاب فرا رسیده است. علی برای به دوش گرفتن گوشه ای از این بار عظیم فعالیت در کارخانجات را بر می گزیند او در میان کارگران آرامش می یافت و خود را به کلی فراموش می کرد و آن چنان با آنان اخت و اجین شده بود خالصانه برایشان تلاش کرد که وصف کردنی نیست . با شروع جنگ، روح تلاش گر علی که از کینه دشمن لب ریز یود، او را متوجه جبهه ها نمود اما آیا او می توانست مستضعفین را فراموش کند آوارگان جنگ چه خواهند شد؟ مبارزه، مبارزه است چه در خط اول، چه در پشت جبهه. همه جا صحنه ی مبارزه با کفر و باطل است مهم این است که نیت را خاص نمایی اگر به دنبال رشد و تحول نفس خود باشی، خداوند کمکت خواهد کرد. در نوشته های علی می خوانیم یک فرد انقلابی بایستی با آگاهی کامل به مسیری که در آن حرکت می کند در برابر هر گونه لغزش و انحراف ایستادگی نمیاد و در جریان انقلاب، خود نیز ابعاد بیشتری یابد و در جهت خدای گونه شدن گام بردارد. معتقد به ایدئولورژی اسلام به عنوان یگانه راه تکاملی انسان هستم و قوانین قرآن در رابطه با سعادت امت و جهش انسان ها به سوی الله، ایمان ساز زندگیم بوده و اگر چه تا علی وار شدن فاصله ای عمیق دارم، لیک امید وارم که در مسیر الهی پوینده راه انسانیت باشم و به درجه عالیه ایثار ماده در برابر حقیقت خدا برسم و با چه چیز جز داشتن تقوا می شود ره به سوی هستی بخش جهان برد و حکومت الله و حاکمیت قرآن را که برای نجات است در زمین به عینیت رساند. علی با این انگیزه ها دست به کار شد با کمک جهاد شهرکی برای مهاجران دست و پا کرد تلاش و ایثار او برای همه مهاجران دل گرمی می آورد مدتی هم در واحد های خدمات فنی پشت جبهه فعالیت کرد در تلاش او آن قدر خلوص وجود داشت که در تمام مراحل آن رشد او احساس می شد. همه یاران و هم سنگرانش شهادت می دهند که علی در تحول بود تحول الی الله. علی خود در باره دوران تلاشش در شهرک می گفت: توی شهرک، آدم در معرض یکی از آزمایش های خداوند قرار می گیرد آن ماست که آدم می فهمد در برخورد با سختی ها چقدر ایمان دارد. لی در جنوب هم کارگران را فراموش نکرد و وفاداری مومنانه خود را به آن ها نشان داد گروهی از کارگران را با خود به جبهه برد تا در این صحنه نیز در کنار هم کار کنند . در تمام دوران مبارزات، علی خصوصیات بارزی از خود نشان می داد، به اعتراف یارانش همیشه از سختی ها استقبال می کرد برای او ضرورت و به حق بودن کار اهمیت داشت نه راحتی خودش عدی آن چنان که شایسته ی یک مومن واقعی است بی گدار به آب نمی زد و قبل از اقدام به هر کاری همه جوانب آن را بررسی می کرد کافی بود به چیزی اعتقاد پیدا کند، دیگر برای عمل هیچ مانعی نمی توانست او را باز دارد ذهن جست و جو گر و فعال او با تیز بینی خاصی عمق مطلب را بیرون می کشید وقایع روز و احوال مسلمین را به دقت پیگیری و ریشه یابی می کرد و نظم علی در کار و برنانه ریزی او در امور زبان زد همه بود در اوج سختی و فشار کار دست از مطالعه بر نمی داشت، برای انجام مطالعاتش حتی از اوقات خواب و استراحت خود استفاده ی کرد. او کم گفتار و پر تلاش و متفکر بود در عین حال در همه احوال، ظاهری آرام و لبخندی بر لب و نگاهی صمیمی در چشم ها داشت آنچه در درون داشت کمتر در برون ظاهر می کرد مگر آن که ابزار آن را برای بیان و تحکیم معروفی می دید ظرافت از در تذکر معروف به یارانش تاثیر سخنانش را ضمانت می نمود در اعمال علی و گفتارش آنچه اهمیت داشت، اشاعه حق بود. نه شناساندن خودش. ریا در کارش نبود. او در برابر باطل به فوریت و قاطعیت قیام می کرد و از حقیقت دفاع می کرد و اعتقاد داشت. در روز جایگزینی حق بر باطل حقیقت را نباید فدای مصلحت نمود و سازش در برابر باطل مفهموم و معنایی نخواهد داشت موضع گیری ها بایستی به عنوان حق و باطل مطرح گردد. آنچه حق هست اگر بر خلاف میل و طرز تلقی شخص باشد بایستی پذیرفته گردد و بنابراین انعطاف در برابر باطل انحراف از حقیقت است. شهید علی طاهری در آخرین ماه های عمر کوتاه و پرتحرکش در ستاد پشتیبانی مناطق جنگی جنوب در تدارک جبهه ها خدماتش را عرضه می کرد اما دلش در جبهه بود این اواخر دیگر اشتیاق او برای حضور در خطوط مقدم جبهه بیش از پیش شده بود. انگار که می دانست چه خواهد شد به تهران آمد و آخرین عید را با خانواده اش بود. اما همه احساس کرده بودند که دیدار، دیدار آخر است مثل یک مسافر وسایل و کتاب هایش را در خانه تمیز و مرتب کرد اما بی قراری اخبار پیروزی های کرده بود. کوله بار آخرت را که عمری به پشت گذاشته و رفت. در جبهه دائم در تلاش و فعالیت بود به ماشین های جنگی سوخت گی رساند آن هم زیر باران گلوله در هگان احوال خود گفته بود که نسابش را لا خودش صاف کرده و فکر هایش را کرده است تصمیم رفتن بوده یک بار با تعدادی زیادی نیرو در محاصره نیروهای دشمن قرار گرفت . با شجاعت بسیار بولدزر را به کار گرفت و فورا خاک ریز هایی برای حفاظت و بیرون بردن سربازان اسلام از محاصره دشمن ساختند به قول خودش با این عمل جان تعداد زیادی را نجات داد بار دیگر به محاصره در آمدند باید تسلیم نشد و تا لحظه ی آخر تلاش کرد حتی اگر در این را حان انسان در خطر اقتد می خواست به بولدوزری که زیر باران گلوله و خمپاره مانده بود، سر بزند و آن را راه بیاندازدچند قدم بیشتر نمانده است اما دیگر جسم علی است که بی جان و با نشانی بر قلب، حاکی از عشق به خدا و رسولش، با هگان لبخند همیشگی بر خاک در غلطیده است. دشمن نفهمید و نخواهد فهمید که چه قلبی را نشانه گرفت علی بر بال ملائک رو به دیدار الله و امامش حسین بن علی (ع) رفت و به زبونی دشمن خندید که چگونه به عبث آرزوی پیروزی بر یاران خدا و سربازان امام زمان (عج) نایب بر حقش خمینی بزرگ را در سرمی پروراند هیهات!
14 خرداد 1402 / 15 ذيالقعده 1444 / 2023-Jun-04