شهید سیدعباس صفوی در بیست و هشتم بهمن ماه سال 1332 در خرم آباد در خانواده مذهبی به دنیا آمد. قسمت اعظم زندگیش را در باختران سپری کرد. به علت این که استعداد زیادی در فراگیری علم داشت برای ادامه تحصیل و استفاده هرچه بیش تر از امکانات آموزشی با اتکاء به خداوند متعال دور از خانواده در دبیرستان خوارزمی تهران مشغول شد و دیپلم ریاضی خود را از دبیرستان خوارزمی تهران اخذ کرد. از سن 13 سالگی نماز و روزه اش قطع نمی شد. با وجودی که در سن حساس دور از خانواده بود پلیدی های دوره طاغوت نتوانست ایمانش را به اسلام سست کند. سپس در دانشگاه تهران در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. بعد از ورودش در دانشگاه به مسائل زندگی با دید عمیق می نگریست و درد جامعه را بهتر حس می کرد و از این که عده کثیری از ملت ایران در فقر زندگی می کنند و عده قلیلی سرشار از رفاه بودند رنج می برد و کینه شدیدی به ظالمان و دزدانی که حق ملت مظلوم و زحمتکش مسلمان را می خورند داشت و از بی عدالتی ها رنج می برد. به علت زمینه های ضد رژیمی که داشت و به علت این که مقلد امام خمینی بود بعد از این که امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران اعلامیه هایی به مردم دلیر ایران برای مقاومت و عصیانگری در مقابل رژیم سفاک و منحوس پهلوی دادند احساس کرد که دیگر تنها نیست و می تواند همراه با رهنمودهای رهبر مستضعفان و ملت قهرمان با ظلم مبارزه کند و از آن به بعد در تمام راهپیمایی ها و تظاهراتی که بر علیه رژیم منحوس میشد شرکت می کرد و در تحصنی که استادان و دانشجویان در مسجد دانشگاه تهران برقرار کردند شرکت داشت. او از این که رژیم جنایت کار مردم بی گناهی را که فقط برای احقاق حقشان به پا خواسته بودند به رگبار می بست بی نهایت خشمگین می شد و به علت وظیفه شغلی خود نیز احساس مسئولیت در مقابل زخمی شدگان داشت به طوری که در تظاهراتی که شرکت می کرد کمک های اولیه را نسبت به تیرخوردگان انجام می داد و آن ها را به بیمارستان می رسانید و بالاخره در روز 9 دی ماه 1357 در تظاهراتی که به مناسبت کشته شدن استاد نجات اللهی در میدان انقلاب تهران برگزار شده بود برای نجات یکی از تیر خوردگان با گلوله آتشین افسر گارد رژیم جنایت کار با هدف گیری به مغزش پیکر مطهرش را به خون آغشته کردند و رژیم زیرک و جنایت کار چون می دانست که با شهید شدن هر جوانی مردم آگاه تر می شوند و هر چه بیش تر به ماهیت کثیف رژیم منحوس پی خواهند برد می خواستند جسدش را بگیرند و نابود کنند ولی به یاری خداوند تعالی و استادان بیمارستان امام خمینی جسدش را در آزمایشگاه مخفی کردند و روز بعد مراسم تشییع جنازه عظیمی در بیمارستان امام خمینی به همکاری پزشکان و استادان تمام بیمارستان های تهران و مردم دلیری که با دستاویز از این مراسم نفرت و انزجار خود را نسبت به رژیم اعلام می کردند برگزار شد در حالی که دور تا دور بیمارستان امام خمینی را افراد گارد منحوس گرفته بودند و با فریادهای بلند و خشمناک مردم می گفتند این سند جنایت پهلوی و مرگ بر شاه...
12 دي 1403 / 1 رجب 1446 / 2025-Jan-01