احمد در سال 1339 در یک خانواده ی مذهبی و در یکی از بخشهای کاشان به نام آران، چشم به جهان گشود. او در همان دوران کودکی از هوش بسیار عالی برخوردار بود. به طوری که در سن 6 سالگی که مصادف بود با سال 1345،اولین سالی که پیکار با بی سوادی تأسیس شد او و پدرش در آن کلاس شرکت می کردند که از آغاز او (احمد) را برای این که سن کمی داشت نمی پذیرفتند و او را در مدرسه ی روزانه ثبت نام نمی کردند. تا پس از گذشت یکی دو هفته که پیشرفت عالی او را دیدند احمد را جهت تحصیل روزانه پذیرفتند و بالأخره شاگرد نمونه ی کلاس در آن سال شد و در سال بعد در کلاس دوم نهضت سوادآموزی شرکت کرده و با بهترین نمره قبول شد. ولی از آن جایی که کلاس پیکار بیش از 8 سال نبود، او هم از ادامه ی تحصیل منصرف نشده و در تابستان سال بعد در کلاس متفرقه ای که به وسیله ی یکی از اشخاص متدین و مذهبی اداره می شد شرکت جست و با جدیت و کوشش تمام درس خود را ادامه داد و خرداد سال بعد که او بیش از 9 سال از عمرش نگذشته بود در امتحانات ششم ابتدایی قدیم شرکت و در این آزمایش هم موفق گردید و به اخذ گواهینامه ی ششم ابتدایی نائل گشت. پس از گذراندن این دوره نوبت رسید به دوره ی دبیرستان. چون خانواده اش از نظر وضع مالی چندان خوب نبود باز هم نتوانست روزانه به تحصیل ادامه دهد .مجبور شد روزها به اندازه ی معاش خود کار کند و در کلاس های شبانه ی نظام وفا(شهید خدمتی) شرکت کند. این وضع تا سه سال ادامه داشت. یعنی تا سوم دبیرستان (نظام قدیم.). در این موقع بخشنامه صادر گردید که افرادی که کمتر از 10 سال دارند نمی توانند در کلاسهای شبانه شرکت کنند. در این حال احمد تصمیم گرفت که روزانه درس بخواند و سال چهارم متوسطه هم بدین صورت می گذرد و در سال 1352 جهت ادامه ی تحصیل روانه ی کاشان می شود. ناگفته نماند که دبیرستان نظام وفای آران میزان تحصیلی اش تا سال چهارم متوسطه بیشتر نبود و طبق معمول سال پنجم و ششم متوسطه را در دبیرستان امام خمینی (پهلوی سابق) کاشان گذراند و در سال 1354 که کلا عمر وی از 15 سال تجاوز نمی کرد موفق به اخذ گواهینامه ی ششم متوسطه (دیپلم طبیعی)گردید و در خرداد همان سال در آزمون سراسری کنکور شرکت جست که توانست موفق بشود و راهی انستیتوتکنولوژی کاشان گردد که آن هم اولین دانشجو و اولین دوره ی تأسیس انستیتوتکنولوژی کاشان بود و با نهایت دقت سال دوره ی انستیتو را پشت سر گذاشت.
شهید احمد چون طالب علم و معرفت بود باز در کنکور شرکت کرد و در دانشگاه کرمان(رشته ی زمین شناسی) پذیرفته شد و بعد جهت تحصیل به اصفهان انتقال یافت. او اصرار فراوان داشت که علمی را فراگیرد که در جهت خدمت به مردم و در جهت شناختن حق باشد. این شهید عزیز از جمله کسانی بود که خواهان یک تغییر اساسی در نظام دانشگاهی بود و از سیستم حاکم بر دانشگاهها رنج می برد. لذا با شروع انقلاب فرهنگی با شادی و سرور تمام، از این انقلاب عظیم استقبال کرد و در پاسداری از آن نقش بسزایی را در محیط دانشگاه ایفا نمود. در مدت تعطیلی دانشگاهها جهاد فرهنگی خود را در منطقه ی محروم و عقب نگه داشته شده کهکیلویه آغاز نمود. از جمله فعالیت های مهم و انقلابی او در آن جا و مبارزه با خائنین از خدا بی خبر و همچنین آگاه نمودن مردم تحت ستم آن منطقه بود. شهید احمد آبانی وقتی که دین و مملکت خود را در خطر می بیند و مسئله ی اصلی را جنگ تشخیص می دهد. همان گونه که امامش فریاد می زند عضویت خود را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ضروری می داند. لذا در تابستان 1360 وارد سپاه پاسداران کاشان شد و هیچ عاملی نتوانست او را از سپاه بیرون کشد. اصرار فراوان مسئولین منطقه ی کهکیلویه جهت ادامه ی خدمت در آن منطقه و همچنین باز شدن دانشگاهها عواملی بودند که دوستان همسنگرش را از سپاه بیرون کشید. ولی او راه خود را یافته بود و همچنان می گفت تا جنگ هست من در سپاه باقی خواهم ماند و در عملیات زیادی شرکت کرد و حتی مدت سه ماه به سیستان و بلوچستان مأموریت یافت و مدت سه ماه هم به لبنان رفت و بالأخره در عملیات بسیار مهم خیبر به آرزوی دیرینه ی خود رسید و به وصال خویش رسید و از خود یک فرزند خردسال به جای گذاشت.
07 آذر 1403 / 25 جماديالاول 1446 / 2024-Nov-27