شهید حسن عبادی در سال 1341 در جوار بارگاه سرور و سالار شهیدان در کربلا چشم به جهان گشود. او که عشق خانواده عصمت و طهارت با همه ی وجودش عجین شده بود، درس شهادت و ایثار را از معلم شهیدان آموخت. وی دو سال اول ابتدایی را در کربلا گذراند و آن گاه که رژیم بعثی عراق ایرانیان را اخراج کرد او نیز به اتفاق خانواده به ایران مهاجرت کرده و به ادامه ی تحصیل مشغول گردید. سال های پایانی دوران دبیرستان او مقارن با اوج گیری انقلاب اسلامی بود. حسن به اتفاق دوستان و همکلاسان خود در مبارزات مردمی، منسجم کردن تظاهرات و نیز در روشن کردن افکار دانش آموزان نقش به سزایی داشت. پس از اخذ دیپلم و آن هنگام که دشمن بعثی به کشور عزیزمان حمله ور شد براساس همان روحیه ظلم ستیزی که از کودکی داشت جزء نخستین کسانی بود که لباس مقدس بسیج پوشید و مردانه و استوار در این راه قدم گذاشت. همزمان تحصیل را ادامه داد تا پس از طی دوره ی تربیت معلم در این سنگر به پرورش جوانان بپردازد. ایشان موفق به قبولی در مرکز تربیت معلم شهید رجایی شیراز شد. روح ناآرام و تلاشگر او باعث شد که علاوه بر تدریس در روستا مسئولیت پایگاه مقاومت را نیز عهده دار گردد. همچنین هرگاه جبهه نیاز به نیرو داشت با اولین خبر یا تماس در خط مقدم آماده ی فداکاری بود. دارای اخلاق نیکو بود و کم تر سخن می گفت و از احترامی زایدالوصف در بین دوستان برخوردار بود. مسجد جامع شهر و سنگرهای دشت خونین شلمچه و نیزارهای جزیره مجنون، همه شاهد مناجات شبانه و عبادات خالصانه اویند.
تاکید او بر پیروی از ولی فقیه، مقید بودن به اقامه نماز جماعت و نماز اول وقت و کمک به محرومان و مستمندان، آمادگی برای انجام هر ماموریتی که به او محول می شد از نیروی تک تیرانداز ساده گرفته تا راننده اورژانس یا آرپی چی یا فرمانده دسته و یا کمک به مظلومان فلسطین در نبرد با رژیم غاصب اسرائیل، همه نشان از روحیه بلند و ایمان قوی او دارد.
ایشان در مرحله ی دوم عملیات غرورآفرین کربلای پنج با رشادت هرچه تمام تر، نیروهای استهبان در گردان فجر را فرماندهی و هدایت کرد و در همین عملیات پس از 28 ماه جهاد فی سبیل الله در تاریخ 65/10/29 آن گاه که پرچم ظفرمند اسلام را بر روی یکی از دژهای تسخیر شده ی دشمن به اهتزاز درآورده بود به شهادت رسید.
29 دي 1403 / 18 رجب 1446 / 2025-Jan-18