شهید قاسم راستگو وسطی کلائی در سال۱۳۵۰ در روستای وسطی کلا از توابع شهرستان قائمشهر در استان مازندران و در خانوادهای متدین دیده به جهان گشود. قاسمعلی از بدو تولد طفلی مظلوم و معصوم بود. از همان ورود به دبستان جابر بن حیان روستای وطی کلاء، اولیاء امور و همکلاسیهای وی نهایت رضایت را از او داشتند. او همچنین در دوران تحصیل ابتدایی به مکتب خانه روستا و نزد ملاعلی میرفت. مرحوم ملاعلی هر از چند گاهی برای قاسم پیغام میفرستاد که دلم برایت تنگ شده، بیا تا تو را ببینم، چون از او به عنوان بچهای پاک و قاری قرآن خوش صدا و خوبی یاد میکرد. وی پس از سپرینمودن دوران دبستان، به مدرسه راهنمایی یاسر و سپس دبیرستان شهید درزی شهرستان قائمشهر رفته و در رشته علوم انسانی مشغول تحصیل گردید. قاسمعلی هم در محیط مدرسه و هم در منزل دارای اخلاقی خوب و خوش بوده و همه از او با عنوان فردی با تقوا، آرام و باهوش یاد میکردند. قاسمعلی پس از اتمام درس در مزرعه کشاورزی پدر مشغول کار شد، اما از حوادث انقلاب و جنگ تحمیلی نیز بی خبر و غافل نبود. او در طول مدت جنگ تحمیلی، بارها عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد و در عملیاتهای مختلف شرکت داشت.
قاسمعلی برای آخرین دفعه در تاریخ ۲۵/۶/۱۳۶۶ به مدت سهماه در منطقه فاو و در گردان امام محمدباقرعلیهالسلام به صورت یک داوطلب بسیجی مشغول انجام وظیفه بود که در اثر حملات شیمیائی دشمن بعثی، دچار عارضه شیمیائی در ناحیه ریه گردید و جهت درمان به بیمارستان منتقل گردید. او در عین برخورداری از اعتقادات و ایمان قوی، آنچنان از حجب و حیا برخوردار بود که حتی بیماری شیمیائی خود را نیز به کسی نگفته بود و همیشه هم سعی در پنهانکردن دفعات رفتن خود به جبهه و مسؤولیتهای خود را داشت. او با اینکه سابقه حضور در جبهههای جنگ را داشت، اما با این حال مجدداً پس از اتمام جنگ تحمیلی، دیپلم خود را اخذ کرد و به خدمت مقدس سربازی رفت و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول خدمت گردید. او در طی مدت سربازی به فعالیت در پایگاه بسیج مسجد حُرّ روستای خود، یعنی وسطی کلاء نیز مشغول بود و اهتمامی جدی در برگزاری اردوهای نظامی و ورزشی و همچنین مراسمات ماههای محرم و رمضان داشت. قاسم همراه با تعدادی ازدوستان خود در پایگاه بسیج یک تیم فوتبال تشکیل داده بود و تلاش داشت به اسم فوتبال و ورزش، وحدت بین بچههای پایگاه بسیج را حفظ کرده و در عین حال با دیگر روستای مجاور نیز ارتباط برقرار کنند. قاسمعلی در طول مدت سربازی و فعالیت در پایگاه بسیج، هرگاه فرصتی پیدا میکرد، در کارهای کشاورزی نیز به خانواده کمک میکرد. اصلاً به فکر تجملات نبود، اما با این حال همیشه یک دست لباس سفید و تمیز بر تن داشت، چراکه انسانی پاک و تمیز بود. شهید قاسمعلی راستگو پس از اتمام خدمت سربازی در سال ۱۳۷۲ در کنکور سراسری شرکت نمود و با رتبه ممتاز ۱۰۱ هم در رشته زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران، هم در رشته علوم سیاسی دانشکده وزارت امور خارجه و هم در رشته معارف اسلامی و حقوق دانشگاه امام صادق علیهالسلام قبول گردید و از آنجا که علاقه خاصی به رشته حقوق داشت، در دانشگاه امام جعفر صادق علیهالسلام ثبت نام کرد و در آنجا مشغول ادامه تحصیل شد. او در دانشگاه نیز مثل دوران دبیرستان یکی از دانشجویان موفق بود و همه از او با عنوان یکی از دانشجویان مستعد و باهوش نام میبردند. قاسمعلی روحیهای بسییار فعال و پرنشاط داشت، از این روی در پایگاه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام نیز فعالیتهای خود را شروع کرده و مسؤولیت انجام امور فرهنگی بسیج را بر عهده داشت. او همچنین یک تیم فوتبال نیز در میان دانشجویان دانشگاه تشکیل داده بود و قصد داشت در کنار تحصیل علم و تهذیب نفس وسلامت روح و روان، به ورزش و سلامت جسم خود نیز توجه کند. آری، او انسانی چند بعدی و همهجانبه بود و هیچگاه درس و تحصیل علم او را از حضور در جبهه و فعالیتهای فرهنگی و حتی ورزشی باز نداشته بود.
قاسمعلی زمانی که از دانشگاه خود در تهران به روستای خود باز میگشت، به یکی از گاودارهای نزدیک منزل میرفت و در آنجا کار میکرد تا هزینه رفت و برگشت خود به دانشگاه را تأمین کند، چراکه هیچگاه دوست نداشت برای مخارج خود از خانواده کمک بگیرد و سر بار کسی باشد. مهمترین تفریح او در زندگی، شرکت در مراسمات مذهبی مانند دهه محرم و ماه مبارک رمضان و نهایتاً فوتبال بود.
و در نهایت در حین بازی فوتبال در دانشگاه امام صادق علیهالسلام بود که زمینگیر شد و دیگر نتوانست به بازی ادامه دهد. وقتی دوستانش او را به بیمارستان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تهران انتقال دادند، پزشکان بیماری او را بر اثر عارضه مواد شیمیائی تشخیص دادند. آری، همان مواد شیمیائی که در طول جنگ تحمیلی، توسط کشورهای اروپایی همچون آلمان و انگلستان برای عراق ارسال میشد تا بتوانند جلو مجاهدت و مبارزه رزمندگان غیور و جان بر کفی همچون قاسمعلی را بگیرد، اما جنگ تحمیلی در نهایت به نفع ایران به اتمام رسید و چیزی جز روسیاهی و خسارت برای عراق و حامیانش بر جای نگذاشت. ریههای قاسم عفونت کرده بود و هرچند پزشکان متعهد و متخصص بیمارستانهای متعدد تهران تلاش کردند تا او را درمان کنند، اما تقدیر و سرنوشت همان شد که خود شهید سالها پیش در وصیتنامهاش نگاشته بود و آرزوی آن را داشت. آری، او شهادت را در همان سالهای جنگ تحمیلی و قبل از ورود به دانشگاه انتخاب کرده بود و با خدای خود عهد و پیمان بسته بود تا در این راه وی را به فیض عظیم شهادت برساند. و خداوند اینچنین از بنده خوب خود تشکر کرده و در شامگاه روز پنجشنبه مورخ ۱۱/۸/۱۳۷۴ و در حالیکه بیست روز در بستر بیماری بود، در اثر شدت جراحات و عوارض ناشی از مواد شیمیائی، مظلومانه دعوت حق را لبیک گفت و به دیار ابدیت شتافت.
11 آبان 1403 / 28 ربيعالثاني 1446 / 2024-Nov-01