شهید منوچهر آصفی در تاریخ یکم اردیبهشت 1337 در خانواده ای مذهبی در بهبهان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر گذراند. سپس با اخذ دیپلم ریاضی در رشته ی مهندسی کشاورزی (آبیاری) دانشگاه شهید چمران اهواز قبول شد. شهید منوچهر در دوره دبیرستان در خفقان آریامهری شیوه طنز را برای نوشتن حقایق و دردها برگزیده بود و چه نیکو می نوشت. وی در قبل از انقلاب بیش تر به خودسازی پرداخت به همین دلیل تواضع و فروتنی و وارستگی و بی آلایشی محسوسی در زندگیش هویدا بود. در تظاهرات و اعتصابات دانشجویی فعالانه شرکت می کرد و تجارب کسب شده از مبارزات دانشجویی را به برادران همشهری خویش انتقال می داد و آن ها را هدایت می کرد. در اوج مبارزات ملت علیه رژیم تلاش بسیاری در آگاهی و شناساندن جنایات سردمداران کفر کرد و در نشر و پخش اعلامیه و کتاب و تکثیر و پخش نوارهای روشنگرانه زحمات زیادی کشید. در اوج انقلاب که دیگر مبارزه مختص به دانشگاه نبود بلکه مردمی شده بود منوچهر دانشگاه را رها کرد و به مبارزات مردمی شهر پیوست چرا که معتقد بود در بیرون از سیستم غربی حاکم بر دانشگاه بهتر و بیش تر می تواند گرهی از انبوه مشکلات مردم محروم را از هم بگشاید. او با همکاری دیگر برادران همرزم خویش تظاهرات و راهپیمایی های شهر را به کمک روحانیت مبارز و اصیل هدایت می کرد. وی تمام وقتش را صرف انقلاب کرد. شهید منوچهر پس از پیوستن گروهی از یاران همرزمش به گروه چریکی منصورون که در ابعاد سیاسی، نظامی و فرهنگی فعالیت می کرد خود نیز در بعد سیاسی این گروه به فعالیت پرداخت و رهنمودهای ارزنده ای در جهت تداوم مبارزه ارائه می داد و معتقد بود که در آن برهه زمانی مبارزه باید دقیق و غیرعلنی باشد.
وی عضو انجمن اسلامی دانشکده کشاورزی دانشگاه اهواز بود و در همین رابطه مسئولیت تهیه و نصب اخبار و مقالات مهم روز که از رسانه های گروهی مختلف انتشار می یافت در دانشکده به عهده ایشان محول شده بود و این کار را با نظم خاص و سلیقه خود به نحو احسن انجام می داد. کار دیگرش تحلیل وقایعی بود که در سطح دانشکده اتفاق می افتاد از جمله موضع گیری های سیاسی را دقیقا مطالعه می کرد و به نقد و بررسی آن ها می پرداخت. مسئله مهم این که در بحث با گروه های سیاسی قدرت عجیبی داشت. او می گفت: این ها فقط شعار می دهند و اگر شعارهایشان را با عمل خودمان از آن ها بگیریم دیگر حرفی برای گفتن ندارند و معتقد به این حقیقت بود که اسلام قادر به حل تمامی معظلات و نابسامانی های اقتصادی جامعه می باشد. بعد از پیروزی انقلاب در 22 بهمن در کمیته انقلاب اسلامی بهبهان فعالیت می کرد. بعد از گذشت حدود یک سال از فعالیت در کانون نشر فرهنگ اسلامی و با تشکیل کمیسیون عمران اراضی موات شهری در اسفند ماه سال 1358 به عنوان نماینده فرمانداری در این کمیسیون شرکت کرد. با مالکین و زمین خواران برخوردی ستیزگونه داشت. منوچهر چنان به کار خویش علاقه مند بود به طوری که کمیسیون طی 7 ماه کار از فعال ترین کمیسیون های استان خوزستان بود و در این راه آماج انواع تهدیدها و ستم ها بود. شهید منوچهر بعد از حمله رژیم بعث عراق به ایران به واحد هماهنگی سپاه استان رفته و از آموزش های نظامی در پایگاه منتظران شهادت بهره می برد. سپس بعد از طی چند ماموریت به همراه چند تن از دیگر برادران جهت تجدید سازمان سپاه پاسداران سوسنگرد به آن جا می رود و مسئول روابط عمومی در شورای فرماندهی این محور شرکت می کند. وی به امام خمینی عشق می ورزید. چنان که در وصیت نامه امام را فراموش نکرده و او را ابرمردی خوانده است که تاریخ هرگز چنین مردانی به خود ندیده است. وی جنگ عراق علیه ایران را جنگ حق علیه باطل و اسلام و کفر می دانست و آن را توطئه آمریکایی قلمداد می کرد و بالاخره ضرورت را حس کرد که به جبهه برود و در محاصره 24 آبان ماه 1359 سوسنگرد در ماه محرم عروج خویش را به سوی خدا آغاز کرد و به شهادت رسید و رسالت پیامش و ادامه دادن راهش را برای ما به ارث گذاشت.
24 آبان 1403 / 12 جماديالاول 1446 / 2024-Nov-14